صفحه یادبود مجازی شهید مرتضی میران زاده

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید مرتضی میران زاده در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

نام :مرتضی
نام خانوادگی : میران زاده
نام پدر : احمد
تاریخ تولد : 1344/05/01
محل تولد : ح2ا ردستان
سن : 16 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1360/09/09
محل شهادت : بستان
شغل : دانش آموز
دسته عملیاتی : بسیج
شهید مرتضی میران زاده در 1 مرداد ماه سال 1344 در ح2ا ردستان دیده به جهان گشود.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع اول متوسطه ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 9 آذر ماه سال 1360 در سن 16 سـالگی و در عملیات سال طریق القدس حوادث ناشی از درگیری در بستان به شهادت رسید.
مزار این شهید در گلزارمهاباد قرار دارد.
وقتی که ما ساکن تهران بودیم سال ۱۳۵۲ برادرم مرتضی کلاس سوم دبستان بود. یک روز معلمشون ازشون یک انشای اختیاری خواسته بود.با توجه به تصادف اون روز ها با محرم برادرم انشایی در مورد امام حسین(ع) نوشته بود.این قدر اون انشا کامل و کوبنده بود که مدیر مدرسه والدین من را خواسته بود و بهشون در مورد تکرار این اتفاق تذکر داده بود. برادرم همیشه ماخوذ به حیا رفتار می کرد.توی مهمانی ها اکثرا وقتی که نامحرمی هم بود داخل یک اتاق می رفت و سعی می کرد خیلی خارج نشود. با اعضای خانواده بسیار مهربان بود.یادم هست یک روز عصر توی حیاط خانه بودم .بالای ایوان رفتم و از روی زیرزمین پریدم .بدون اطلاع از اینکه برادرم مرتضی توی زیرزمین بوده و دارد و از پله ها بالا می آید.متاسقانه من روی گردن برادرم و افتادم و گردنش بسیار درد گرفت.مرتضی برای اینکه ناخودآگاه به خاطر درد شدید به من اهانتی نکند سریع داخل خانه رفت .من اون موقع منتظر یه کتک درست حسابی بودم. سال ۱۳۵۸ من کلاس دوم دبستان بودم. معلم ما گفته بود در انتهای تکلیفمان تصویری از موضوع درس نقاشی کنیم. توی نقاشی خیلی ضعیف بودم. چند بار خطوطی کشیدم و پاک کردم. یک دفعه صفحه مشقم پاره شد. همه سرشون به کار خودشون گرم بود و مادرم هم -خدا رحمتشون کنه- خیلی درگیر بودن. آروم شروع کردم به گریه کردن. بین سه تا خواهر و برادر بزرگترم مرتضی سریع متوجه شد. من رو آروم کرد .با چسب شیشه ای صفحه دفترم رو درست کرد و کمکم کرد تا نقاشی اون روز رو بکشم. برادرم بسیار شجاع بود. با توجه به سن کمی که داشت در اواخر پیروزی انقلاب هم سن و سال های خودش را تحریک میکرد تا شب ها بر روی دیوار‌ها و تاسیسات نقاطی از شهر که در ارتفاعات قرار داشت شعار های انقلابی بنویسند.خانواده و مرتضی می دانستند که اگر قضیه لو برود مرتضی خیلی زود دستگیر می شود. ولی خانواده در این امر مصمم بودند.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
گلزارمهاباد
در حال بارگیری نقشه...
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:

جستجو در صفحات درگذشتگان