شهید محمد فردشاهین تپهنام پدر: غلامرضاتاریخ تولد: 2-3-1347 شمسیمحل تولد: تهرانتاریخ شهادت: 29-8-1362 شمسیعملیات: والفجر4محل شهادت: پنجوینگلزار شهدا : چهارصد دستگاه کرجشهید جاویدالاثر است
شهید «محمد فردشاهین» در محلهای از جنوب شهر تهران در سال 1347 چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا، در نهاد ریاست جمهوری کار می کرد و مادرش ربابه نام داشت.دوران کودکیاش را تا شش سالگی در تهران در محله "خزانه بخارایی" سپری کرد. پس از شش سالگی همراه خانواده به کرج عظیمت کرد.دوران ابتدایی را در دبستان "ابنسینا" واقع در چهارصد دستگاه کرج گذراند. سپس راهنمایی را در جهانشهر در مدرسه "مصطفیخمینی فعلی" گذراند. سپس دوره اول نظری را در دبیرستان "عالم بخش" را چهارصد دستگاه سپری کرد.او فردی مودب، مومن، متعهد، صمیمی، باوقار، متین به گونهای که هیچگاه تا زمانی که در محل بود به کسی بیاحترامی نکرد. او در بهجا آوردن تمام مسائل عبادی و معنوی اعم از مراسم تشیع شهدا، نماز جمعه و کلیه نمازها و فعالیتهای معنوی بسیج حضور فعال داشت. وی در زمینه تهیه پلاکارد و خطاطی برای شهدا همچنین نقاشی، عکاسی و دیگر زمینهها توجه و فعالیت داشت.او با حضوری فعال در بسیج محل و انجمن و همچنین مراسم شهدا تصمیم خود را گرفتهبود تا اینکه بعد از شهادت بسیاری از دوستانش به جبهه اعزام شد. نخستین اعزامش برای مدت کوتاهی به جنوب کشور بود و سپس بعد از بازگشت از جنوب به منطقه غرب کشور اعزام شد.هیچگاه از مسئولیتهای خود در بسیج یا سپاه سخن نمیگفت. پس از گذشت سه ماه اعزام به جبهه در شب بیست و نهم آبان ماه 1362 در پنجوین در عملیات والفجر4 چهار حضور داشت که مفقودالاثر شد و تا کنون نیز خبری از او در دست نیست.
خدایا، از تو میخواهم که با فضل و کرمت با ما رفتارکنی نه با عدل خود رسول اکرم (ص) با سلام و درود بیکران به شما پدر و مادر قهرمان و امیدوارم که حال تمامی اهل خانه خوب باشد. مادر و پدرگرامی امیدوارم که دوری من شما را ناراحت نکرده باشد. امیدوارم که نامهای که چند روز قبل برایتان نوشته بودم، رسیده باشد و شما اگرخواستید نامه بنویسید به همان آدرس که همیشه میفرستید، بنویسید.ولی پول درون نامه نگذارید چونکه پول من لازم ندارم اگر ازاحوالات من خواسته باشید، حالم بسیارخوب است و برای شما اینجا دعا میکنم امیدوارم که همانطور که درنامه قبلی نوشتم موتور را گرفته باشید تا اینکه انشاالله میآیم و آن را آببندی کنم.مادر یادت باشد که اگرموتور را گرفتید به هیچکس ندهید تا من بیایم حتی روشنم نکنید و راجع به آمدن من گفته بودی، آمدن من بستگی به عملیات گروهان دارد؛ یعنی اگرگردان عملیات کند که ما نمیدانیم کی است و ازیک هفته خواهیم آمد اگر عملیات نکند از حداکثر 20 روز حتما خواهم آمد و این را هربار بگویم که من هم دلم خیلی برای شما تنگ شده است اما ناچارم که به ما مرخصی نمیدهند.انشاالله با دعاهایی که شما در پشت جبهه، در نماز میکنید، زودتر تمام رزمندگان ازجمله من به خانه برمیگردیم و اکنون که برایتان نامه مینویسم در دهکدهای هستم که نمیتوانم اسمش را بگویم ...؟درحالی که به پایین شهر نگاه میکنم نامه را برایتان مینویسم. بیشتر از این سرتان رادرد نمی آورم و ازطرف من به خاله یاسمین سلام برسانید.از جمله دایی که امیدوارم حجش مورد قبول خداوند قرارگرفته باشد و درآخر سلام و درود بیکران خود را نثار شما پدر و مادر گرامی مینمایم و امیدوارم جریان موتور یادتان نرود. میدانید که من موتور بسیاردوست دارم در آخر سلامتی شما پدر و مادر و برادر عزیز و گرامی را خواستار میباشم.والسلام «محمد فردشاهین» هفتم آبان ماه 1362
بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ۞ از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردندبعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.سوره احزاب ؛ آیه ۲۳ سلام بر حضرت مهدی علیه السلام و نائب برحقش امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی و امت شهید پرور و همیشه در صحنه امید دارم که تمام جوانانی که میتوانند ودر توان خود میبینند به جبهه رفته وبا دشمن کافر بعثی صهیونیستی بجنگند. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین علیه السلام در میدان نبرد شهید شد.ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی علیه السلام در محراب عبادت شهید شد و در حال بی تفاوتی نمیرید که علی اکبر حسین علیه السلام در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب علیه السلام را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید.هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از مسجد و روحانیت صد در صد انقلابی و درخط اصیل انقلاب اسلامی و امام جدا نکنند چرا که روحانی که کارش فقط نماز جماعت خواندن و نماز میت خواندن باشد به درد این انقلاب نمی خورد و او را باید از آنجا راند ولی آن منافقینی که در لباس انقلابی بودن سعی دارند که جو محل را به هم بزنند سخت با ایشان مقابله کنید و نگذارید که ضربه ای بزنند .در امام امت بیشتر دقیق شوید وقتی که عظمت او را دیدید در او ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شد و اگر هم من به فیض شهادت نائل آمدم آنانکه پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و بالاخره به هریک ازاین نهادهای انقلابی و اسلامی ما اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند. سلام مرا به رهبر عزیز برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد و با خداوند پیمان میبندم که در تمام عاشورا ها و کربلا ها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان به اجرا در آید.من امید واثق دارم که ملت ما تن به شکست نداده و نخواهد داد و تا سقوط رژیم منحط بعث عراق از پای نمی نشینند و شما هیچ وقت از هیچ چیز هراسی نداشته باشید چرا که شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می کنید و من به شما قول میدهم که مرگ مخالفین با اسلام و جمهوری اسلامی نزدیک است.در آخر چند پیام برای برادران و خواهران حزب ا... دارم که ای برادران بسیجی و ای خواهران حزب ا... راه سعادت بخش من را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید و با نفس زندگی خود که یکی از آنها نفس اماره است سخت مقابله کنید.ای پدر و مادر گرامی در فراغ من بی تابی نکنید هرچند که من فرزند بزرگ خانواده بودم اما امانتی بودم از جانب خداوند پیش شما و امیدوارم که آن را به خوبی به صاحب اصلیش باز گردانید و این را بدانید که با ریختن خون هر شهید ، مومنی دیگر آگاه تر شده ، همانطور که با شهادت مظلومانه، مظلوم محلمان یعنی محمد رضا زارع شاهی من از خواب غفلت بیدار شده و نگذاشتم که اسلحه دوستم بر زمین بیفتد تا اینکه به معشوق خود پیوستم دیگر وقت گران بهایتان را نمیگیریم.1362/7/2 محمد فرد شاهیندعای هر رزمنده یا الله یا غفار تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار
مادر "شهید محمد فردشاهین" درروایتی از فرزندش میگوید: « روزی به او گفتم:شما یک نفر هستید اگر به جبهه نروی اتفاقی نمیافتد. مگر یک نفر از دستش چه بر می آید! او در جوابم با لبخند گفت: اگر از هر خانواده یکنفر بیاید یک لشکر تشکیل میدهند و مشت محکمی بر دهان دشمن خواهند زد.پیام شهید: ای جوانان، مبادا! در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ
سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.