شهید داود شفیعی زاده کرده کوهینام پدر: علیتاریخ تولد: 30-2-1340 شمسیمحل تولد: یزدتاریخ شهادت : 23-12-1363 شمسیمحل شهادت : جزیره مجنونعملیات : بدرگلزار شهدا: چهارصددستگاهالبرز - کرج
داوود متولد ۱۳۴۰ و فرزند ارشدم بود. دوران کودکی داوود هم چون دیگر هم سن و سالانش سپری شد. داوود چون برادر کوچکترش ابوطالب همراه پدر در تظاهرات و راهپیماییهای مردمی علیه نظام شاهنشاهی شرکت میکرد. او بعد از اتمام دوران راهنمایی و دریافت مدرک سوم راهنمایی، تحصیل را رها کرد تا کمک حال پدرش باشد. شغل داوود آزاد بود از نقاشی گرفته تا کارگری مغازه پدرش، لحظهای فراغت و ساعاتی برای بیکاری نداشت. از تمام لحظاتش به بهترین شکل بهره میبرد. تا پاسی از شب در مغازه پدر فعالیت میکرد. بعد از مدتی به خدمت سربازی رفت. داوود سرباز بود که خبر شهادت برادرش ابوطالب را به او دادند. وابستگی و علاقه شدیدی بین این دو وجود داشت و این باعث شد تا داوود به شدت دلگیر و متأثر شود، آن دو با هم رفیق بودند تا برادر. داوود بعد از شهادت ابوطالب همیشه آرزو میکرد که به برادر شهیدش بپیوندد، دنیا برایش چون زندان شده بود و خودش را در آن اسیر میدید. کمی بعد داوود به مدت شش ماه در بنیاد شهید کرج مشغول به خدمت شد. پسرم بر کسب روزی حلال و تلاش برای رسیدن مال از مسیر درست، صحیح و اسلامی بسیار تلاش میکرد. او در وصیتنامه خودش نوشته بود: «مبلغی از پولم را برای رد مظالم، بدهید زیرا احتمالاً امکان دارد که دیر یا زود به محل کار رفته باشم، از تلفن یا ماشین اداره استفاده کرده باشم برای همین مقداری را به حساب بنیاد شهید بابت رد مظالم پرداخت کنید».اما متأسفانه در حال حاضر میبینیم برخی از بیتالمال بهره میبرند و سوءاستفاده میکنند، اما کسی به فکر آخرتش نمیافتد.داوود یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح از خواب بیدار میشد و به خواندن قرآن، ادعیه و نماز مینشست. پسرم زاهد شبهای خانهام بود.سال ۶۱-۱۳۶۰ بود که داوود با دختر عمهاش ازدواج کرد. شرط او برای همسرش هم این بود که ایشان مانع جبهه رفتنش نشود. دختر عمهاش هم پذیرفت، مهریه بسیار کمی را در نظر گرفته و ازدواج کردند.داوود اما نتوانست روی زیبای دخترش فاطمه را ببیند در ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدربه شهادت رسید. او به این ترتیب به بزرگترین آرزویش دست یافت. وصال به ابوطالب یکی دیگر از خواستههای فرزندم بود.فاطمه دختر شهید داوود در مرداد ۱۳۶۴ تنها، پنج ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. فرزندش پدر را به اندازه همان قاب عکس روی دیوار میشناسد. بعد از شهادت داوود هر چند این موضوع بسیار برایمان سخت بود اما تحمل کردیم.داوود همیشه میگفت: قراری با شهید ابوطالب دارم که روی این زمین خاکی نمیمانم. با وجود شهادت دومین فرد خانواده من گریه همسرم را در آن ۱۸ سال یعنی از سال ۶۰ تا ۷۸ و زمان فوتش، جز برای امام حسین (ع) و ائمه اطهار ندیدم.
چه زیبا کلامی دارد خدا که میفرماید ای نفس مطمئنه رجوع کن به سوی پروردگارت رجوع کن (الی ربک) که تو از او خشنودی و او از تو خشنود. ای بنده من داخل شو در صف بندگان خاص خودم و بیا در بهشتی که من برایت تهیه کردهام. به راستی جهاد عصیانی است علیه بیهوده ماندن، جهاد حرکتی است علیه درجازدن و تلف شدن، حرکتی است سریع برای رسیدن به مقام بزرگ که همان لقاءالله است و رسیدن از اسفل السافلین به اعلی اعلیین است. آری جهاد به صعود الی الله سرعت میبخشد و راه را برای رسیدن به معبود نزدیک میکند. الهی از کشته تو بوی خون نیاید و از سوخته تو بوی دود چراکه سوخته تو به سوختن شاد است و کشته تو به کشتن خشنود. آری مادر عزیزم من به این سوختن شادم و به این کشتن خشنودم. رها شدم. پدر عزیز مبادا غمگین، باشی مبادا نگران باشی، به یاد داشته باش میگفتی یک فرزندم را دادم چهار فرزند دیگر دارم. اینجاست که در حساسترین امتحان الهی قرار گرفتهای. پدرم گریه کن، مادرم گریه کن اما نه برای داوود و ابوطالب، برای مظلومیت اسلام گریه کن.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ
سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.