شهید حسین بنادکوکینام پدر: غلامعلیتاریخ تولد: 24-2-1349 شمسیمحل تولد: البرز - کرجتاریخ شهادت : 21-10-1365 شمسیمحل شهادت :شلمچهعملیات کربلای5گلزار شهدا: چهارصددستگاهالبرز - کرج
شهید حسین بنادکوکی روز بیست و چهارم اردیبهشت 1349 در محله چهارصد دستگاه کرج به دنیا آمد. خبر تولد او برای چهارمین بار شور و شوق وصف ناپذیری به خانواده بخشیده بود. پدر سختکوش و مادر مهربان او به دلیل ارادتشان به سرور و سالار شهیدان نام «حسین» را برای او انتخاب کردند تا ادامه دهنده راهشان باشد.حسین روزهای کودکی اش را در خانه ای سپری کرد که عطر قرآن و نماز همیشه در آن جریان داشت. به همین دلیل بود که از همان کودکی به دنبال حضور در مسجد و شرکت در برنامه های مذهبی بود.خوش رویی و خوش سیمای او به همراه صدای خوبش باعث شد تا در گروه سرود مسجد برجسته شود. با پیروزی انقلاب هنر رنگ و بوی جهاد به خود گرفت و او که از کودکی به دنبال اثبات حقانیت اسلام بود وارد گروه تئاتر محله شد و در همان دوران بود که تئاتری با عنوان «حق پیروز است» را به کمک دوستانش بر روی صحنه برد. حسین بنادکوکی حالا نوجوانی بود که اگر چه در خانواده ای با توان مالی متوسط زندگی می کرد اما مانند پدر بسیار بخشنده و با اخلاق بود. تلاش پایان ناپذیر او به گویی بود که با وجود درس و فعالیت های هنری بعد از ظهر ها هم به کمک پدرش در کارگاه می رفت.استعداد خوب او و علاقه ای که به درس داشت باعث شده بود همیشه در درس ها موفق و ممتاز باشد. اما با شروع حمله صدام و حضور رزمندگان اسلام برای حراست از خاک و ناموس وطن، شوق فراوانی برای شرکت در دفاع مقدس در قلبش احساس می کرد.با اینکه پدر و مادر به دلیل سن کمی که داشت مخالف حضور او در جبهه بودند اما سرانجام توانست آنها را راضی کند.حسین در سال 1364 برای اولین بار از طریق پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی شهرستان کرج به جبهه های جنوب کشور اعزام گردیدچند ماه بعد برگشت و سال بعد با بسیج سپاه پاسداران کرج مجددا به منطقه جنوب کشور اعزام شد. در همان سال در منطقه شلمچه در جریان عملیات کربلای پنج بعد از جان فشانی های مثال زدنی به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر پاکش به دلیل درگیری شدید در منطقه جا ماند.8 سال از آن روز گذشته بود و هنوز خبری از پیکر شهید بنادکوکی نیامده بود. خانواده چشم انتظار بودند و برای شنیدن خبری از او لحظه شماری می کردند. سرانجام گروه تفحص با توسل به مولا علی علیه السلام در ماه مبارک رمضان سال 1373 توانستند پیکر شهید را از دامن خونین شلمچه پیدا کنند. در مراسم تشییع پیکر شهید بار دیگر سکوت شهر را شکست و نشانه ای شد برای ماندگاری حق و حقیقت برای آنها که مجاهدت های دفاع مقدس را به آلبوم های عکس سپرده بودند.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ
سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.