خلاصه زندگی نامه
نام: جواد
نام خانوادگی:مالکی
تولد:1315 تهران
شهادت:انفجار دفتر حزب جمهوری به دست منافقین کوردل
تحصیلات: دانشگاه تربیت مدرس
سمت: عضو حزب جمهوری اسلامی
سوابق مبارزاتي: تلاش براي ايجاد انجمنهاي اسلامي دانشآموزان و معلمان ، مبارزه عليه رژيم پهلوي، كسب آمادگي نبرد مسلحانه عليه دستگاه پهلوي ، تلاش براي آشنا كردن نسل جوان با انديشههاي امام راحل
كارهاي تشكيلاتي: همكاري با مساجد جاويد و قبا ، مبارزه در قالب حركتهاي فرهنگي، عضويت در كميته استقبال از حضرت امام خميني(ره)، همكاري در تشكيل كميتههاي انقلاب، عضويت در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي
مسئوليتها : تدريس در آموزشگاههاي مختلف
تولد تا جواني
جواد مالكي فرزند حسن در سال 1331 ه .ش در خانوادهاي مذهبي در جنوب شهر تهران متولد شد. در خانوادهاي كه جواد در آن تربيت يافت، مذهب مبنا و اساس هركاري بود و همين امر موجب شد تا وي از كودكي با دين و قرآن آشنا شود.
جواد با ورود به دبستان خيلي سريع پيشرفت كرد و جزو شاگردان ممتاز شد. پس از آن وارد مقطع دبيرستان شد و با اخذ مدرك ديپلم در سال 1350 ه .ش به دانشگاه تربيت معلم راه يافت.او در رشته فيزيك به ادامه تحصيل پرداخت و با هوش و ذكاوتي كه داشت توجه استادان و همشاگرديهاي خود را به خويش جلب نمود.
روح تلاشگر، متكي به خود و مسئوليتشناسي، او را سرآمد ديگران كرده بود. او همواره به پدر و مادرش به ديدهي احترام مينگريست و هر سخن آنان را با دل وجان اجرا ميكرد. هرگز كلام و رفتاري كه خاطر آنان را آزرده سازد از وي سر نزد و مراقب بود همواره با ادب و احترام با آنان سخن بگويد و گفتارش در برابر آنان با تكريم و احترام باشد. جواد براي ادامه تحصيل وارد دانشكده تربيت معلم شد و در رشته فيزيك به تحصيل پرداخت.
او در دانشكده تربيت معلم آموخت كه چگونه با اجتماع وارد صحبت شود و چگونه با نوجوانان و جوانان ارتباط برقرار كند. او به شغل معلمي عشق ميورزيد و آن را ادامه رسالت انبياء ميشمرد.
شهيد مالكي و مبارزه عليه طاغوت
جواد با ورود به دبيرستان و پس از آن دانشگاه، راه و روش مبارزه را آموخت. ورود وي به محيط دانشگاه نقطه عطف فعاليتهاي انقلابي او براي براندازي حكومت پهلوي بود. با اوجگيري جنايتهاي رژيم پهلوي، جواد خيلي زود متوجه شد كه بايد به صورت منسجم و با برنامه وارد مبارزه با طاغوت شود. بنابراين ضمن تلاش شبانهروزي در دانشگاه براي جمع كردن بچههاي مسلمان و سروسامان دادن به فعاليت آنان ضمن ايجاد انجمن اسلامي و برپايي مستمر اردوهاي فرهنگي و ورزشي نظير كوهنوردي و ... با روحانيت مبارز نيز ارتباط خوبي برقرار كرد. جواد به خوبي دريافت كه بايد نوجوانان و جوانان را به سمت مبارزه بكشاند . در همين ارتباط شهيد جواد مالكي همكاري خود را با مسجد جاويد آغاز كرد و در كنار شهيد دكتر مفتح تا آخرين روزي كه اين مسجد توسط عمال پهلوي بسته شد به همكاري ادامه داد. او در جريان رو شدن افكار ماركسيستي سازمان مجاهدين خلق ،توانست جوانان سرگشته بسياري را كه پس از اين ماجرا ،متزلزل شده بودند ، با راهنماييهاي روحانيت مبارز به ويژه شهيد بهشتي به سوي حركتهاي اسلامي و انقلابي اصيل هدايت كند.
در اين مقطع بود كه به تدوين دو جزوه در مورد جهانبيني اسلامي و اقتصاد اسلامي كه محور اصلي حملات منافقين بود پرداخت و با استفاده از آن كلاسهاي بيشماري را در بيشتر مساجد و محلات تهران، براي قشر دانشجويي مسلمان برگزار كرد.
با تأسيس مسجد قبا و آغاز فعاليتهاي فرهنگي و مبارزاتي روحانيان و مبارزان متعهد اسلامي در آن، جواد نيز كه شيفته راه ولايت فقيه و حضرت امام خميني (ره) بود ، به همراه برادرش شهيد حبيبالله و چند تن از دوستانش به صف مبارزان در اين مسجد پيوست و در بيشتر برنامههاي آن مانند: تشكيل كلاسهاي عقيدتي و ايدئولوژي، ايجاد كتابخانه و تأسيس صندوق قرضالحسنه، نقش چشمگيري داشت. او هم چنين در برنامهريزي نخستين نماز عيدسعيد فطر در سال 56 به امامت شهيد دكتر مفتح در تپههاي قيطريه نقش مهمي ايفا كرد.
با اوجگيري نهضت انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) ،شهيد جواد مالكي به تلاشهاي خود از طريق برپايي هستههاي مبارزاتي متعدد زير پوشش جلسات تعليم قرآن و اصول عقايد و ... كه زمينهساز يك حركت عظيم تحت نظر روحانيت بود، ادامه داد. وي در دي ماه سال 1356 ه.ش با نظر شهيد بهشتي به عضويت شوراي مخفي انقلاب در سالهاي 57- 56 درآمد.
در 25 شهريور سال 1357 و در اوج مبارزات ضد رژيم، زلزله سنگين طبس پيش آمد. پس از اين واقعه هولناك، شهيد جواد مالكي به توصيه شهيد بهشتي همراه شهيدان حسن اجارهدار ، برادرش حبيبالله مالكي و شهيد علياصغر آقازماني و برخي ديگر به ياري بازماندگان حادثه شتافت. در آنجا با يك خط انحرافي كه به نام اسلام شديدترين موضعگيريها را نسبت به روحانيت داشت، مواجه شد. اين جريان تلاش ميكرد، همه دانشجويان و روحانيون را از اردوگاه امام به محل ديگري منتقل كند. شهيد مالكي و همفكرانش، در كنار ياري رساندن به مصدومان، همه تلاش خود را براي منزوي كردن اين خط به كار بستند. آنان توانستند پس از چندي اوضاع آنجا را با تدوين يك نمودار تشكيلاتي كه وظايف همه و همچنين نحوه مديريت در آن روشن شده بود، سامان دهند. در ادامه و سپس با درخواست كمك و راهنمايي از شهيد دكتر بهشتي و عزيمت حجتالاسلام والمسلمين علياكبر ناطق نوري به طبس، توطئههاي گروه انحرافي به خوبي مشخص شد و در انزواي كامل قرار گرفت. جواد مالكي در ادامه خود را آماده مبارزه مسلحانه عليه رژيم نمود و هنگامي كه در اصفهان قرار بود يك سلسله عمليات انفجاري انجام دهند، يك بسته از ديناميتها در دست همسرش عمل كرد و او را به شدت مجروح ساخت. جواد با مديريتي كه داشت، به راحتي قبل از آنكه مزدوران رژيم سر برسند، به سرعت همسرش را به تهران منتقل كرد و با مساعدت برادران و خواهران انقلابي، او را در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري نمود.
زندگي شهيد جواد مالكي سراسر مبارزه براي سرنگوني رژيم پهلوي و استقرار عدل و عدالت در جامعه بود و در اين راه روز به روز ايمانش راسختر و به ياري خداوند اميدوارتر ميشد.
جواد مالكي در كميته استقبال از امام راحل و سازماندهي امور مربوط به محافظت از ايشان به همراه شهيدان محمدصادق اسلامي و حسن اجارهدار نقش اساسي داشت.
شهيد مالكي پس از پيروزي انقلاب اسلامي
او پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي تشكيل هستههاي اوليه كميتههاي انقلاب اسلامي، به همراه شهيدان اسلامي و اجارهدار ، بسيار تلاش كرد. پس از آن و با اعلام موجوديت حزب جمهوري اسلامي، او كه هميشه به دنبال انجام تكليف الهي بود، از شهيد بهشتي در خصوص عمل صالح پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، نظرخواهي كرد و ايشان از او خواستند تا به همراه دوستانش بيايند و كار سازماندهي حزب را عهدهدار شوند، او نيز با كمال ميل پذيرفت و مسئول تشكيلات استان تهران گرديد و تا آخرين لحظه حياتش در اين سنگر به مبارزه پرداخت. به سبب تلاشهاي چشمگيري كه داشت به شوراي مركزي حزب دعوت شد و سرانجام به همراه شهيد بهشتي، راه سرخ شهادت را در هفتم تير سال 1360، با سربلندي هر چه تمام طي كرد. او هم چنين با حضور در كلاسهاي درس به جوانان راه پاسداري از ارزشهاي انقلاب را آموزش ميداد.
از شهيد مالكي يك فرزند به نام آسيه به يادگار مانده است.
توجه به تربيت جوانان مبارز و متعهد ويژگي بارز شهيد
شهيد جواد مالكي به موضوع تعليم و تربيت بسيار اهميت ميداد. زماني كه رژيم پهلوي سعي داشت جوانان را با سرگرم كردن به اميال دنيوي ، از راه مبارزه و انديشه بازدارد، او به سوي جوانان ميرفت و راه و رسم مبارزه و تعليم و تربيت اسلامي را به آنان ميآموخت . او ميدانست كه چگونه شرايط را براي يافتن استعدادهاي جسماني و رواني افراد مورد تربيت و هدايت به كارگيرد و آنان را ضمن مصون نگه داشتن از انحرافات اجتماعي، به سوي سعادت رهنمون شود.
او در تربيت افراد به ويژگيهاي فردي، ذاتي و استعدادهاي آنان توجه ميكرد و با شيوههاي صحيح اخلاقي و اسلامي آنها را اداره مينمود.
شهيد مالكي با اهميت دادن به موضوع تعليم و تربيت هم چنين توانست بسياري از جوانان پاك فطرت را كه از ظلم رژيم پهلوي به ستوه آمده بودند از خطر افتادن به دام گروههاي انحرافي و التقاطي نظير ماركسيستها و تودهايها بازدارد.
ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
- اسلام محوري
- هوشياري
- تلاش براي ارتقاء بينش جوانان
- توجه به محرومان
- نظم در امور
- روحيه بلند تشكيلاتي و مبارزاتي
- حركت در مسير رهبري انقلاب
آيد مرا زخون شرافت پيام او
شد مالكي شهيد و به جا ماند نام او