نام: شهید حجت الاسلام سید محمد موسوی فر
تولد: 1327 نیشابور
شهادت: 7 تیر 1360 به دست منافقین کوردل
سمت: عضو دفتر مرکزی حزب جمهوری
زندگی نامه شهید محمود موسوی فر
شهید سیدرسول موسوی در سال 1332 در شهرستان اردبیل متولد شد و پس از مدتی به تهران عزیمت نمود و به کار در خشکشویی پرداخت. به شهادت همرزمانش در طول مبارزات امت شهید پرور علیه کفر و رژیم ستمشاهی همیشه از جان و دل آماده و در صف اول تظاهرات بود.
او از پیروان راستین ولایت فقیه و از مریدان جان برکف امام خمینی بود و سه ماه قبل از شهادت و در پی دعوت برادران همرزمش به عضویت بسیج مسجد انقلاب درآمد و در این مدت آنچنان رشادت و پایمردی از خود نشان داد که چند روز قبل از شهادت توسط نامهای از طرف منافقین تهدید به قتل شد، اما نه تنها دست از مبارزه برنداشت و ارادهاش سست نگردید، بلکه با عزمی راسختر به عهدی که با خدای خویش بسته بود وفادار ماند و حاضر نشد برای حفظ جان از عقیدهاش منصرف گردد.
علیرغم اینکه بیش از ده ساعت در روز را در محل کارش میگذراند، هیچگاه وظایف دینیاش را به فراموشی نمیسپرد و اکثر اوقات جوانان محل را برای شرکت در نماز دشمن شکن جمعه جمع میکرد و یا آنها را با خود به دعای کمیل میبرد و در اکثر فعالیتهای بسیج و مسجد محل نیز حضوری فعال و شایسته داشت.
به تربیت اسلامی فرزندانش توجه فراوان داشت و آنی از این مسئله غفلت نمیورزید به طوری که حتی در وصیتنامهاش که ده روز قبل از شهادت نوشته بود به این مسئله بیش از هر چیز دیگری توجه نموده بود. او از کارگران مسلمان و متعهدی بود که از اوایل انقلاب در سنگر پاسداری از اسلام تلاش میکرد و بالاخره در همین راه نیز به آرزوی دیرینهاش که همانا شهادت در راه دین بود رسید.
شهادتنامه
در روز 5 مهر 1360 شهید موسوی طبق معمول روزانه به کار در مغازه خشکشویی مشغول بود که متوجه بلوای تروریستهای منافق در خیابان گردید و نتوانست لگد مال شدن همه ارزشهای انسانی را به دست خودفروختگان به غرب و شرق نظاره کند. با دست خالی از مغازه بیرون میآید و به مقابله با تروریستها میپردازد و با به عاریت گرفتن اسلحه یکی از مأمورین شهربانی به سوی جنایتکاران حملهور میشود و مردانه در نبردی نابرابر در مقابل تروریستها صفآرایی میکند. منافقین کوردل در این کارزار شوم، این کارگر شریف را به گلوله میبندند و او را که شهادت بزرگترین آرزویش بود به این سعادت میرسانند.
در گزارش پزشکی قانونی علت شهادت برادر موسوی به شرح زیر آمده است:
«در معاینه اصابت گلوله به سمت چپ پهلو و قفسه سینه مشخص است که حدود 6 میلیمتر قطر با حاشیه سوختگی دارد. در پهلوی راست سوراخی به قطر 2 سانتیمتر مشخص است که محل خروج گلوله است ... علت مرگ اصابت گلوله به سینه تعیین میشود».
مردان خدا راه خود را آگاهانه برمیگزینند و با همتی والا در آن گام مینهند، شهادت برایشان سعادت است و نه هلاکت. شهید موسوی اگر عافیت طلب بود آن روز را در مغازه میماند و جانش را به خطر نمیانداخت، لیکن او کارگری دلباخته اسلام و انقلاب بود و آن گونه رفتار کرد که شایسته این چنین رزمندهای بود. اجرش عظیم و راهش مستدام باد.
«مادر دوست دارم که شما هم مثل حضرت زینب(س)صبور بوده و با شادی کردن پس از شهادت من دشمنان اسلام را خوار کنی ... »