نام: شهید علی درخشان
تولد: 1319 تهران
شهادت: 7 تیر 1360 به دست منافقین کوردل
سمت: عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
زندگی نامه شهید علی درخشان
سوابق مبارزاتي: 25 سال مبارزه بيامان با رژيم پهلوي، همكاري با نهضت مقاومت ملي و مرحوم آيتالله طالقاني، همكاري با هيئتهاي مؤتلفه اسلامي، ادامه مبارزه همگام با نهضت عاشورايي امام راحل(ره)، شركت در راهپيماييهاي ضد رژيم، ايستادگي در برابر جريانهاي التقاطي
كارهاي تشكيلاتي: شركت در كارهاي عامالمنفعه، عضويت در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي، همكاري در تأسيس و اداره مدرسه رفاه و نيز مدرسه علوي و صندوق اندوخته جاويد
مسئوليتها: مسئول امور مالي حزب جمهوري اسلامي
تولد تا جواني
شهيد علي درخشان فرزند مرحوم حاجيحيي، هجدهم تيرماه سال 1319 ه.ش در يك خانواده مذهبي و متوسط در شهر تهران متولد شد. پدرش در بازار تهران به كاسبي مشغول بود و به لحاظ تدين و سلامت كسب و كار شهرت فراوان داشت. مشهور است كه وي هيچگاه كسب را بدون تلاوت آيات قران شروع نكرده بود. مادرش نيز خانم زهرا حاجباقري به لحاظ پرهيزگاري و دقت در اعمال وظايف شرعي زبانزد بود، به گونهاي كه هيچگاه بدون وضو به فرزندش علي شير نداد.
در دوران كودكي به همراه پدر به مسجد امينالدوله ميرفت و آنجا بود كه اصول عقايد و احكام شرعي را آموخت.
علي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را با موفقيت سپري كرد و بيشتر وقت خود را براي كار و تلاش و مبارزه صرف نمود.
دكتر اسدالله بادامچيان در خاطرهاي از او نقل ميكند: « حدود [43] سال پيش با او آشنا شدم، صورت كم موي او ،وي را جوانتر از سن و سالش نشان ميداد. داراي بينش قوي و علاقه فراوان به اسلام و قرآن بود و [ اين از سيما و كردارش هويدا بود] روزها در بازار كار ميكرد و شبها به مسجد هدايت پاي تفسير قرآن مرحوم آيتالله طالقاني ميرفت و روز بعد ،گوشههايي از آن را براي دوستان و شيفتگان اسلام بازگو ميكرد».
او از كودكي طبعي آرام داشت و با مهرباني به خوبي با ديگران اُنس ميگرفت. او مصداق اين حديث شريف از پيامبر اعظم (ص) بودكه ميفرمايد: «خِيارُكُم احسنكُم اخلاقاً الذين يألفون و يولفونَ». « بهترين شما كساني هستند كه اخلاقشان نيكوتر است، آنان كه با مردم طرح اُلفت و محبت ميريزند و مردم نيز با آنان پيوند اُنس و دوستي برقرار ميكنند».
شهيد علي درخشان در كنار آرامش در گفتار و سيماي خود، داراي قلبي خروشان و علاقه مند به اسلام و مردم بود. تنها به خدا توكل ميكرد و از او كمك ميخواست و داراي ايمان راسخي بود و ارزشهاي انساني را ارج مينهاد.
خانم صديقه سادات منصوري همسر شهيد نقل ميكند« شهيد درخشان علاقه فراواني به ادامه تحصيل به ويژه در رشته پزشكي داشت.اما به احترام پدر و براي اينكه كمك دست او در مغازه باشد، از ادامه تحصيل چشمپوشي نمود. او بدون آنكه تحصيلات دانشگاهي داشته باشد در علم طب، به ويژه طب سنتي تبحرداشت و گاهي اوقات دوستانش كه به طبابت مشغول بودند، او را دكتر خطاب ميكردند» .
او در سفري كه پس از رحلت حضرت آيتاللهالعظمي بروجردي(ره) به قم داشت با شهيد مظلوم آيتاللهدكتربهشتي آشنا و از همان ابتدا شيفته شخصيت ايشان گرديد.
شهيد درخشان همچنين دركلاسهاي درس اصول عقايد و اخلاق مرحوم آيتالله حاج شيخ عبدالكريم حقشناس(ره) و مرحوم آيتالله استاد مجتهدي تهراني(ره) شركت ميكرد.
شهيد درخشان و مبارزه عليه طاغوت
شهيد علي درخشان، از قهرمانان گمنام مبارزه عليه طاغوت به شمار ميرود كه چهرهاش تاكنون براي ملت شهيدپرور ايران اسلامي ناشناخته مانده است. او حدود 25 سال از عمر كوتاه اما پر بركت خود را صرف مبارزه با رژيم سفاك شاه نمود.
روزهايي كه برخي متدينين، جريان مبارزه در چارچوب قانون اساسي مشروطه و به رهبري مليگراها را قبول نداشتند و بيشتر در كنار جريانات اجتماعي به كارهاي فرهنگي و خيريه ميپرداختند، شهيد درخشان در كنار عدهاي از متدينين نظير حاج حبيبالله عسگر اولادي و مهدي شفيق معتقد بودند در هر حال بايد با رژيم مبارزه كرد و مشعل مبارزه را روشن نگه داشت تا به تدريج نسلي آگاهتر و فداكارتر پيدا شود.
وي همكاري با نهضت مقاومت ملي و مرحوم آيتالله طالقاني و بازرگان را در همين ايام شروع كرد و با تأسيس نهضت آزادي عضويت آن را پذيرفت و در كنار آيتالله طالقاني و دكتر عباس شيباني و شهيد رجايي فعاليت مبارزاتي خود را ادامه داد. وي حتي جلسات مخفي آنها را منزل پدرش در كوچه هفت تن نزديك چهارسو بزرگ بازار تشكيل ميداد.
دكتر اسدالله بادامچيان در كتاب پيشتازان شهادت در انقلاب سوم درباره سابقه مبارزاتي شهيد علي درخشان چنين نقل كرده است: « سال 40 در حكومت اميني، درخشان در تظاهرات شركت ميكرد و من مانند او جديت در اين كار را نداشتم، با هم بحث داشتيم كه آيا بايد شركت كرد يا نه و رهبري جناح مخالف به دست كيست؟ و چه كساني هستند؟ و اگر در جريان تظاهرات كشته شويم به چه حسابي محسوب ميشود؟ سال 1341 ه.ش فرارسيد وحضرت امام خميني (ره) در آسمان ايران آشكار و جلوهگر گرديدند. دلهاي مشتاقان مبارزه مكتبي به طپش افتاد و با جريان لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي دورهاي جديد در مبارزه ملت ايران آغاز شد. اين بار مبارزه تحت رهبري فقيه و مرجع تقليد عادل و عالم بود و ديگر ترديدي نبود. همه به ميدان شتافتيم و درخشان نيز در ميان ما شروع به چاپ و پخش اعلاميه مراجع و بزرگان و برنامهريزي و تشكيل مجالس و شركت در آنها و كوشش در بستن بازار كرد و با پيروزي در آن مبارزه، جاني تازه در كالبد متدينين دميده شد».
پس از توطئه اصلاحات ارضي 6 مادهاي و رفراندوم كذايي شاه، شهيد درخشان ضمن حفظ ارتباط با نهضت آزادي، همكاري با مؤتلفه اسلامي را آغاز كرد و به طور فعال و پر تلاش، حوزههاي مخفي را در منزل ، مغازهاي كه در آنجا كار ميكرد و يا اماكن مختلف، تشكيل ميداد و او خود رابط نهضت آزادي و مؤتلفه اسلامي شده بود و جلسات ديگر را نيز اداره ميكرد.
[هنگام] محاكمه آيتالله طالقاني، دكتر شيباني و بازرگان ، در بيشتر بيدادگاههاي رژيم حاضر ميشد و با شجاعت و زيركي، پيغامها و گاه اعلاميههاي آنها را مخفيانه ميگرفت و بيرون ميآورد تا چاپ شود. اخبار بيرون را به آنها ميداد و اخبار داخل زندان را نيز ميگرفت. همه اين كارها با نهايت تقيّه و رعايت اصول احتياط صورت ميگرفت و رژيم كمترين سوء ظني، به شهيد درخشان نداشت.
در تظاهرات روزهاي قبل از ششم بهمن سال 1341 ه.ش و تعطيلي بازار، درخشان به همراه ساير مبارزان انقلابي ، نقش مؤثري داشت. علاوه بر اين، وظيفه تدارك امور مالي تظاهرات و اعتصابات نيز برعهده وي بود. شهيد درخشان در همه عرصههاي مبارزه از فيضيه تا 15 خرداد 1342 و جريانات بعد از آن نقش شايستهاي ايفا كرد.
پس از اعدام انقلابي حسنعلي منصور و دستگير شدن مسئولان مؤتلفه اسلامي در سال 1343 ه.ش وي همكاري خود را در مؤتلفه اسلامي دوم ادامه داد. در سال 1350 پس از آن كه سازمان مجاهدين خلق اعلام موجوديت كرد، بخشي از مؤتلفه اسلامي دوم، امكانات و نيروهاي خود را در اختيار آنها قرار داد. شهيد درخشان نيز از طريق مرحوم آيتالله طالقاني و برخي مبارزان ديگر با اين تشكيلات همكاري كرد تا جريان انحراف و تغيير ايدئولوژي سازمان مجاهدين خلق در سال 1354ه.ش آشكار گرديد و شهيد درخشان و ديگر مبارزان اسلامي ، از ادامه همكاري با اين گروه خودداري كردند.
شهيد درخشان از سال 1350، همكاري نزديك و تنگاتنگ خود با انقلابيون مبارزي همچون شهيد آيتالله دكتر بهشتي و حضرت آيتالله مهدوي كني را آغاز نمود.
در سال 1356 كه ياران مؤتلفه اسلامي دوباره با تشكيلاتي منسجمتر و برنامه جديد دور هم جمع شدند، شهيد درخشان نيز در كنار شهيدان محمدصادق اسلامي و شهيد مهدي عراقي و ساير مبارزان ، فعاليتهاي ضد رژيم خود را با روحيهاي عظيم پيگرفت.
وي هم چنين نقش بسيار مهمي در تأمين تداركات راهپيماييهاي عظيم سال 1357 و تهيه عكس، كاغذ، چاپ اعلاميه و بلندگو و ... داشت و خودش نيز همواره در صف مقدم تظاهرات شركت ميكرد. در طول اين سالها درخشان تنها به مبارزه سياسي اكتفا نكرد بلكه در زمينه فعاليتهاي اجتماعي و با سازمانهاي خيريه مانند مدرسه رفاه و شركت سبزه و اردوهاي تفريحي سازنده و صندوق اندوخته جاويد و مدرسه علوي همكاري ميكرد.
وي در دو سال پايان مبارزه، فعاليت خود را تحت مديريت شهيدان مطهري و بهشتي قوت بخشيد و تا پيروزي انقلاب اسلامي لحظهاي درنگ نكرد. در ماههاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، خانه وي محل اجتماع و برپايي جلسات ياران حضرت امام خميني(ره) همچون شهيدان مطهري و باهنر و نيز حضرات آيات هاشمي رفسنجاني، موسوي اردبيلي، انواري و مبارزان ديگري نظير دكتر شيباني و حاجحبيبالله عسگراولادي و ... بود.
وي به هنگام تشكيل كميته استقبال از ورود تاريخي امام راحل به ميهن، يكي از مسئولان تداركات مدرسه رفاه و مدرسه علوي بود. در آن روز خيل مشتاقان امام راحل براي زيارت ايشان به سمت فرودگاه و بهشت زهرا شتافتند اما شهيد درخشان براي ايفاي وظايف در مسئوليت خويش، در مدرسه ماند و به كار پرداخت.
شهيد درخشان پس از پيروزي انقلاب اسلامی
شهيد درخشان حفظ حيات نظام را بر همه امور ارجح ميدانست. بنابراين پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل حزب جمهوري اسلامي بر حسب وظيفه شرعي، به طور تمام وقت بدون اين كه حقوقي دريافت كند، مشغول همكاري با اين حزب شد.
شهيدان بهشتي، مطهري و مرحوم طالقاني، علاقه عجيبي به شهيد درخشان داشتند و تا نام او به ميان ميآمد ، همه از او تعريف ميكردند.
با توجه به حضور دائم در اتاق كار شهيد دكتر بهشتي در حزب، بهترين رابط خصوصي اعضاي تشكل با ايشان بود و در حقيقت دستياري صديق براي شهيد بهشتي محسوب ميشد. او پس از مدتي كوتاه مسئوليت امور مالي حزب را عهدهدار شد و به عضويت شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي نيز درآمد و تا لحظه شهادت در هفتم تير سال 1360 براي خدمت به اسلام، انقلاب و مردم در خدمت حزب بود.
سلامت نفس مهمترين ويژگي بارز شهيد
مهمترين ويژگي شهيد درخشان را ميتوان سلامت نفس و دوري از خودنمايي ناميد. او در عين گمنامي خدمات گستردهاي را براي پيروزي انقلاب اسلامي ارائه نمود. هيچگاه خود را مطرح نميكرد و از اين كه توسط ديگران مطرح شود، دوري ميجست.
او از عجب و خودپسندي پرهيز ميكرد و هميشه ميخواست بي سروصدا كار كند. با اين كه عضو شوراي مركزي حزب و يكي از پر سابقهترين مبارزاني بود كه مبارزان اصيل و مسئولان او را ميشناختند اما هيچ نامي از او نبود. پس از پيروزي انقلاب هرگاه پيشنهاد تصدي مسئوليتي در يكي از سازمانها به او ميشد با ناراحتي ميگفت: « مگر من در مسئوليت فعلي خودم [كم] خدمتي كردهام؟ و مگر اينها كار كمي است؟».
شهيد درخشان در طول حيات مباركش بسيار بيريا و متواضع بود و به گونهاي كه در مراسمهاي مختلف در حزب، لباس كار به تن ميكرد و غذا ميكشيد.
او فروتن بود و بنا به حديثي كه از امام جعفر صادق عليهالسلام در وصف افراد فروتن و متواضع نقل شده است، شهيد درخشان با فروتني و تواضعي كه داشت در ميان مردم بسيار محبوب بود.
ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
- خوش اخلاق
- خوش برخورد
- صبور و بردبار
- مجذوب ولايت
- غمخوار ياران
- سبك بال و بيآلايش
- مبارزه در راه عقيده و هدف الهي
- معتمد روحانيت مبارز؛ از ويژگيهاي ستوده شهيد علي درخشان است كه اكنون نيز يارانش از آن صفات وي به نيكي ياد ميكنند.