آلبوم تصاویر

خلاصه زندگی نامه

نام: محمد

نام خانوادگی: عینی

نام پدر: رجبعلی

زادگاه: قم

زادروز: 2 خرداد 1330

تحصیلات: دیپلم

تخصص: امور اجرایی و پشتیبانی

شهادت: 7 تیر 1360

زندگی نامه

زندگی نامه شهید حسن محمد عینی

زندگی نامه
سوابق مبارزاتی: پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره)، شرکت در راهپیمای‌های ضد رژیم
کارهای تشکیلاتی: مأمور حفظ نظم در هنگام بازگشت امام راحل به میهن و همکاری با کمیته استقبال، عضویت در حزب جمهوری اسلامی
مسئولیت‌ها‌: درجه‌دار نیروی هوایی ارتش در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو هیئت پاک‌سازی سازمان گسترش صنایع و معادن ، مدیر کل تدارکات مجلس شورای اسلامی

تولد تا جوانی
شهید حسن محمدعینی فرزندرجب‌علی، دوم خرداد سال ۱۳۳۰ه.ش در شهر قم به دنیا آمد. حسن از همان کودکی با فقر و تنگدستی دست وپنجه نرم کرد. در کودکی علاقه شدیدی به درس و یادگیری داشت اما خانواده‌اش به دلیل فقر مالی، علیرغم میل باطنی، توانایی فرستادن او به مدرسه را نداشتند. با این وجود حسن توانست همگام با کار به تحصیل نیز بپردازد.به عنوان مثال روزها به کار بافندگی مشغول بود و شب‌ها درس می‌خواند. در اثر این زحمات طاقت‌فرسا و به ویژه ایستادن زیاد روی پاهایش به بیماری " واریس " مبتلا شد، تا جایی که اطباء تجویز کردند که وی به کار نپردازد. بعد از این مقطع بود که شهید عینی به خانه عمویش رفت و ماندگار شد. شهید حسن محمدعینی با وجود همه مشکلات به تحصیلات خود ادامه داد و تا کلاس هشتم درس خواند. پس از بهبودی نسبی دوباره به صحنه اشتغال بازگشت و مانند گذشته روزها کار می‌کرد و شب‌ها به درس مشغول بود.
شهید محمدعینی برای رهایی از فقر به ناچار در آزمون درجه‌داری نیروی هوایی شرکت کرد و بعد از قبول شدنش و طی دوره آموزشی، روزها کار می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند. او از زمانی که خود را شناخت و تا لحظه شهادتش، از عبادت خداوند غافل نشد و علاقه زیادی به آئین‌های مذهبی داشت. بیشتر ایام هفته و به ویژه روزهای پنج‌شنبه "نماز امام زمان (عج) و دعای توسل" را به جا می‌آورد. روزهای تعطیل خود را نیز وقف تزکیه و تهذیب اخلاق و خودسازی اسلامی می‌کرد و همیشه با دوستانش جلسات مذهبی برگزار می‌نمود.
در سال ۱۳۵۰ با دختر عموی خود ازدواج نمود، سپس به دزفول پایگاه هوایی وحدتی منتقل شد. وی دیپلم مقطع متوسطه را در شهر دزفول اخذ کرد و چون به نیروی هوایی تعهد خدمت هفت ساله داده بود مجبور شد همان‌جا بماند.پس از مدتی به تهران منتقل شد و در سال ۱۳۵۵ ه.ش از ادامه همکاری با ارتش استعفا کرد و سپس در شرکت کارگری پارس الکتریک مشغول به کار شد.

شهید محمدعینی و مبارزه علیه طاغوت
شهید حسن محمدعینی بعد از این که از ارتش خارج شد، بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و آنان با دلایل واهی وی را بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار دادند.
او طی سال‌های ۵۶ و ۵۷ مبارزات مخفی خود علیه رژیم پهلوی را گسترش داد و به افشاگری ظلم و ستم و فساد دربار پهلوی پرداخت . وی هم چنین اعلامیه‌های امام راحل را در سطح وسیعی در شهرهای دزفول و تهران پخش می‌کرد. وی در کمیته استقبال امام نیز حضور داشت و جزو گروه انتظامات در بهشت زهرا (س) بود.
شهید محمدعینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی به کمک نیروهای انقلابی شتافت و در حفظ انبار اسلحه و مهمات که در آن تخصص داشت بسیار تلاش کرد و از افتادن تسلیحات به دست گروه‌های معاند جلوگیری نمود.

سپس به سازمان گسترش صنایع و معادن رفت و در هیئت پاک‌سازی مشغول خدمت شد و این سازمان را از وجود عناصر وابسته به رژیم پهلوی تسویه کرد.
در این مقطع بود که آزار و اذیت لیبرال‌ها و هواداران بنی‌صدر شروع شد و به طرق مختلف سعی کردند تا شهید محمدعینی را از سازمان طرد کنند، اما او ایستادگی نمود. او بعد از مدتی از ادامه همکاری با سازمان گسترش صنایع و معادن استعفا کرد ولی مورد قبول مسئولان سازمان قرار نگرفت. پس از آن به عنوان مأمور به خدمت به مجلس شورای اسلامی رفت و به عنوان مدیر کل تدارکات این نهاد مردمی مشغول به کار شد.
با پایان یافتن مدت مأموریتش قصد داشت که به سازمان گسترش باز گردد اما آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس شورای اسلامی با توجه به شناختی که از تعهد و کارآیی وی‌ داشت بر او تکلیف کرد تا ادامه خدمتش را در مجلس سپری کند.
او در درگیری‌های ۱۴ اسفند در صف مردم به مقابله با هواداران بنی‌صدر و منافقین پرداخت و چون قبلاً به عنوان نیروی حزب‌اللهی شناسایی شده بود، مورد آزار و اذیت فراوانی قرار گرفت. او از زمان تأسیس حزب جمهوری اسلامی، همکاری خود را با حزب شروع کرد و سرانجام به همراه یاران فداکار خمینی‌کبیر در حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.


حفظ امانت ویژگی بارز شهید
شهید حسن محمدعینی، در انجام وظایف نهایت دقت را به کار می‌بست. او اگرچه قبل از انقلاب مدتی را در کادر درجه‌داری نیروی هوایی ارتش مشغول به کار بود، اما هرگز روحیه طاغوتی نداشت و از اموال ارتش با این نیت که متعلق به مردم است و با سرمایه‌های مردم خریداری شده است با نهایت دقت نگهداری می‌نمود.
پس از اخذ مدرک دیپلم متوسطه تصمیم گرفت به دلیل حاکم بودن روحیه طاغوت و خشونت در ارتش شاهنشاهی، از ادامه خدمت استعفا دهد، اما از آن جا که در انبار خدمت می‌کرد نگران بود که مبادا نیروهای ناشایست در این مسئولیت گمارده شوند و بالا دستی‌ها از آن سوء استفاده کنند و [ اموال متعلق مردم را به یغما ببرند].
او به امانت‌داری زبانزد خاص و عام بود و به این شهرت افتخار می‌کرد، زیرا که رسول گرامی اسلام می‌فرماید: « اَقْرُبکُم مِنّی غداً فی‌المواقف اَصْدَقُکم فی‌الحدیثِ و اَدَّاکُم لِلْاَمانَهِ و اَوْفاکُم بِالْعَهْدِ و اَحْسَنُکُم خُلقاً و اَقْرَبَکُمْ مِن الناس». کسانی که در سخن راستگوتر و در اداء امانت مواظب‌تر و در عهد و پیمان با وفاتر و در اخلاق نیکوتر و با مردم گرم‌تر هستند در قیامت به من از همه نزدیک‌ترند.

ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی شهید
- تقید در عبادت
- محب ائمه اطهار (س)
- مجذوب ولایت فقیه
- کرامت نفس
- پرتلاش
- دوستی با اقشار مستضعف؛ از صفات و سجایای اخلاقی شهید حسن محمد عینی به شمار می‌رود.

زندگی شهید از زبان همسرش:

در سال 1330 در شهرستان قم به دنیا آمد و در خانواده ای فقیر و کاسب رشد و نمو پیدا کرد. در کودکی علاقه ای شدید به درس و یادگیری داشت. اما خانواده اش به واسطه فقر مالی نمی خواستند درسش را ادامه بدهد و بیشتر مایل به کار کردن و تامین درآمد خانواده بودند. با این همه فشارها حسن توانست همگام با درس و تحصیل کار روزانه هم بکند. شهید محمد عینی به تحصیلاتش ادامه داد. وی در آزمون درجه داری نیروی هوائی شرکت کرد و بعد از قبول شدنش، روزها آنجا بود و شب ها تا دیر وقت درس می خواند. تا اینکه در سال 1350 به خواستگاری من آمد و با من ازدواج کرد. مدتی به دزفول منتقل شد و در پایگاه وحدتی بودیم. شهید محمد عینی روزهای تعطیل خود را نیز وقف تزکیه و تهذیب اخلاق و خودسازی اسلامی می کرد و همیشه جلساتی با دوستان مذهبی اش ترتیب می داد. شهید محمد عینی دیپلم خود را در همان دزفول گرفت و چون به نیروی هوایی تعهد خدمت هفت ساله داده بود بعد از هفت سال همانجا ماند و در انبار نیروی هوایی به کار پرداخت. وقتی که به تهران منتقل شد در سال 55 استعفایش را داد و بعد از استعفا در شرکت کارگری پارس الکتریک مشغول به کار شد. از اینکه کار و بار ارتش را رها کرد و چون شناخته شده بود بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. تا اینکه یک سال بعد از استعفایش در خیابان او را به ساواک برده و بارها مورد اذیت و آزار قرار دادند و همیشه از او می پرسیدند که چرا با فامیل ها و اقوام ضد امنیتی ارتباط دارد. ایشان زندگی مخفی خود را توام با مبارزه و افشاگری و تشکیل جلسات مذهبی شروع کردند و در کمیته استقبال امام حضور داشت و مامور حفظ نظم بهشت زهرا بود. انبار اسلحه های بدست افتاده زمان انقلاب در دست او و یارانش بود، شب و روز خود را وقف جریانات انقلاب کرده بود.

بعد از انقلاب در سازمان گسترش صنایع و معادن مامور پاکسازی گردید و چون در اداره مذکور بنی صدری ها و لیبرال ها اذیتش می کردند و می دانست عواملی هستند که آزار گرند و کارشکنی می کنند استعفایش را داد اما قبول نکردند، سپس مامور به خدمت شد و در تدارکات مجلس شورای اسلامی مشغول به کار گردید و پس از انجام ماموریت، برادر رفسنجانی که ایشان را خوب می شناختند، نگذاشتند برگردد و همانجا ماند.

فیلم ماندگار

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
بهشت زهرا
در حال بارگیری نقشه...

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان