آلبوم تصاویر

یادکد کد یادها

خلاصه­ ای از زندگی­نامه معلم قرآن، شهیــد علی عدالت ­منش

تاریخ تولد: 15/11/1325 - تهران

تاریخ شهادت: 15/5/1361

محل شهادت: مریوان- تپه قوچ ­سلطان

شغل: دبیر دینی، قرآن، عربی

متأهل: دارای 4 فرزند

مزار شهید: بهشت زهرا(س)- قطعه17 ردیف1 شماره54 (پشت جایگاه جلوس حضرت امام خمینی)

شهید علی عدالت ­منش در تاریخ 1325/11/25 در تهران و در خانواده­ ای مذهبی چشم به جهان گشود و قبل از رسیدن به سن ثبت نام با ترغیب و هدایت مادرش (خواهر ابوذر زمان، مرحوم آیت الله طالقانی) که خود نیز گوینده و مبلغه مذهبی، سیاسی بود، شروع به فراگیری قرآن کرد. پس از طی مراحل تحصیل، به قم مراجعت و به تحصیل علوم دینی پرداخت و پس از مدتی کتابی با عنوان «تجوید قرآن» تألیف نمود.

در جریان قیام خونین پانزده خرداد42 به حمایت از حضرت امام خمینی(س) جزء حمله ­کنندگان به شهربانی و ژاندارمری محل بود که ضمن حرکت به ­سمت تهران در محل پل باقرآباد ورامین با مأمورین مسلح روبه ­رو و دستگیر شد و به زندان قصر و زندان مرکزی منتقل و بعد از چندین ماه آزاد گردید. پس از آزادی از زندان به علت تکثیر و پخش رسالة حضرت امام و نیز بعد از سخنرانی در مسجد ورامین مجدداً دستگیر و به سه سال زندان محکوم گردید. در دوران زندانی ­اش نزد دایی خود «مرحوم حضرت آیت ­الله طالقانی» به فراگیری علوم اسلامی و تفسیر قرآن پرداخت. پس از آزادی از زندان دوباره در مجالس مذهبی و مساجد به تبلیغ و نشر معارف دین مبین اسلام پرداخت.

در سال 1354 به کرج عزیمت کرده و به ­صورت دبیر حق ­التدریس در آموزش و پرورش کرج مشغول به­ کار شد و در دبیرستان­ های کرج از جمله؛ دهخدا - شهدای انقلاب - فارابی - شهید رجایی و ... به تدریس دروس دینی، قرآن و عربی پرداخت.

شهید علی عدالت ­منش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با هماهنگی شهید مصطفی چمران در مَعیت گروهی از برادران ازجمله حجه ­الاسلام شیخ­ حسین عوالی، مهدی امیرکمالی، سید علی نیک ­جلال، سردار حسن باقری (افشردی) و عباس کمالی نژاد در سفری به لبنان گزارشهایی از اوضاع آن منطقه تهیه و پس از بازگشت به استحضار نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دفتر نخست­ وزیری رساندند.

با شروع جنگ تحمیلی چندین بار به­ طور داوطلبانه و بسیجی از سوی سپاه پاسداران کرج به جبهه­ ها اعزام شد که در آنجا هم ضمن جهاد، به تبلیغ علوم و معارف اسلامی می­پرداخت.

در آخرین بار، مرداد سال1361 به همراه گروه بهداری به مریوان اعزام و در آنجا پس از تلاش زیاد جهت رساندن آب به رزمندگان اسلام (که پمپ آب را هم خودشان تهیه کرده و برده بودند) در منطقه «قوچ­ سلطان» پس از تأمین آب، هدف گلوله و ترکش خمپاره دشمنان اسلام و مزدوران بعثی قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

لازم به ذکر است که این شهید والامقام سال 1393 از سوی سپاه پاسداران استان البرز به عنوان شهید شاخص استان معرفی شدند.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

ای عدالت ­منش تو را غم نیست     هرکه را عشق است ماتم نیست

تو که در راه حق شهیــد شدی        بیمت از آتش جهنم نیست *

*****

* شعر از شاعر کرجی، مرحوم روغنی

 

گلچینی از وصیت­نامه معلم قرآن، شهیــد علی عدالت ­منش

* جانم را برکف گرفته و از علائق دنیا بریده ام و دوانم و روانم در حد توانم با مزدوران داخلی و خارجی بجنگم و امیدی به بازگشت ندارم.

* از دشمن باکی و از هجومش هراسی نداشته و از پیمودن طریق وصل به معشوق سر از پا نمی شناسم و هرگز سر باز نخواهم زد.

* شهادت را یک تحول عینی و عملی و وجودش را یک وجود نه ذهنی، بلکه خارجی می دانم.

* اگرچه کشته شوم ولی شاهد نیستم چه رسد شهید چون شاهد مشاهده می کند و من می دانم که نمی بینم.

* شما شخص مسلمان در شبانه روز چه قدر قرآن می خوانید و چه مقدار در آیات برسی می کنید؟ آیا حداقل نهج البلاغه را فهرست وار مرور کرده اید؟ مگر برای پذیرش یک مکتب ابتدا نباید تحقیق کرد و بعد مگر نباید مقایسه کرد؟ تاکنون چه کرده اید؟

* مگر مرحوم «طالقانی» را قبول ندارید؟ مگر او نگفت که مخالفت با رهبریِ امام و شخص او مخالفت با اسلام است؟ مگر او نگفت که ساواک و دربار می خواهند مرا در برابر رهبری امام علم نمایند؟ مگر طالقانی نگفت که نسبت به رهبری امام بارها نظر داده ام و رهبری ایشان را برای خودم پذیرفته ام و همیشه سعی کرده ام که مَشی من از مَشی این شخصیت بزرگ، خارج نباشد؟ مگر نگفت که رهبری و شخصیت رهبر به قدری قاطع، دارای ایمان و حُسن نیت است که شما کمتر می توانید رهبری مثل «آیت الله خمینی» پیدا کنید؟ مگر او نگفت من هر وقت احساس ضعف می کنم و گاهی یأس برایم پیش بیاید از چنین رهبر قاطع، با توکل، ایمان و خلوص، الهام می گیرم؟ مگر نگفت هر وقت احساس ضعف می کنم به قم می روم و از چنین رهبری و خلوص او لذت می برم و ایمان می گیرم؟ آیا می توانید نتیجه بگیرید که طالقانی خط و حرف و حرکت امام را مقدم بر خط و حرکت خود میدانست؟

* یادم آمد که طالقانی می گفت: «اگر قدر این رهبری را ندانیم به عذاب الهی گرفتار خواهیم شد».

* خدایا شخصیت رهبر را برایم روشن تر بدار و ما را قدردانِ قدر پاکش بفرما.

* و بدانید و بگویید تا بدانند و بفهمند که ملت بزرگ و قهرمان ایران که تاریخ را دگرگون ساخته و می سازد، دیگر به هیچ وجه و تحت هیچ عنوان اجازه نخواهد داد که جریاناتی همچون موگابه در زیمباوه و نکومو در رودزیا و سقوط آلنده و ظهور پینوشه در شیلی و 28 مرداد و امثال آن در سرزمین دلیران و سلحشوران مکتبی ایران تکرار شود.

* هیچ می دانید که آمریکا کیست و چیست و چه می خواهد و عمل شما در جهت حفظ منافع آنها هست یا خیر؟ اصلاً چگونه فکر می کنید و در کیفیت تفکرتان آیا اندیشه کرده اید؟ در منطق تان آیا تأمل کرده اید؟ این جمله را از مرحوم شریعتی نشنیده اید که گفت: برای تداوم این نهضتِ فکری، من به طلاب حوزه های علمیه بیشتر امید دارم تا شما دانشجویان؟

* هیچ می دانید راه مبارزه با همه شیاطین مخصوصاً شیطان بزرگ چگونه است؟ آیا نباید جان را بر کف نهیم و به مبارزه برخیزیم؟ مگر امام نگفت: در قاموس شهادت واژه وحشت نیست؟ مگر مطهری نگفت: منطق شهید منطق حماسه آفرینی است؟ مگر طالقانی نگفت: خون شما میثاق ماست و یاد الله اکبر شما میثاق ماست؟

* مگر این آیه را نخوانده اید که:  «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله» یعنی: کفار و توطئه گران را بکشید تا فتنه محو شود و دین برای خدا باشد. و می دانیم که دین به تعبیر شهید مظلوم بهشتی قهرمان عبارت است از «آئین زیستن». و جلال می گوید: من تاریخ را از دریچه شهدا می بینم.

* در واقعه طبس کمی تعقل و تفکر کنید که چرا شهید منتظرقائم را که از داخل هلیکوپتر دشمن اسناد مهم را خارج می کرد، توسط فانتوم های ایرانی بمباران شد؟ امام، فرماندهی کل قوا را به چه کسی داده بود و مهره های منتخب از جانب بنی­صدر چه کسانی بودند؟

* ضد خلقی ها که بنی ­صدر را بنی ­سگ می دانستند و رأی ندادند چگونه شد که با هم یکی شدند و برخلاف شعارشان که شعاری خارج از شعور و ضد امپریالیستی بود با کمک خلبان شاه معدوم به دامن مادر خویش یعنی امپریالیسم غرب پناهنده شدند و مورد استقبال جبهه متحد غرب همچون میتران قرار گرفتند؟

* امام بزرگوار چنین می فرماید: من نمی خواهم بگویم در زمان ملّیت، در زمانی که این همه از او تعریف می کنند، چه سیلی به ما زد آن آدم. اسلام سیلی های زیادی از ملی­گرایان خورده است. نگذارید بگویم که در زمان ملی­گراها چه بر ما گذشت. آن رهبر ملی چقدر از طلاب حوزه را کشت.

* اگر امر دائر شود بین اسلام و هر چیز دیگر، ما وظیفه داریم تا هر چیز دیگر را فدای اسلام کنیم. بدانید که ملت قهرمان ما شهید داده و باز هم خواهد داد و لحظه ای در اطاعت فرمان رهبرش درنگ نخواهد کرد. الله اکبر واقعاً خمینی رهبر

* اگر رهبرم و مقتدایم همچون علی (ع) رفتار نمی کرد شاید بعضی همچون گذشته دوستدار او بودند! ولی ارزش کار در آن است که حق باشد نه مورد پسند مخلوق.

* حتماً می دانید که اسلام به عمل است نه فقط بیان و شاید این حدیث نبوی (ص) ما را راهنما باشد که فرمود: اگر کسی دارای این سه خصلت باشد مسلمان نیست اگرچه نماز بخواند و روزه بگیرد و بقدری ظاهرش آراسته باشد که مردم او را مسلمان بپندارند: ا- کسی که در گفتارش دروغ باشد. 2- کسی که از اعتماد مردم سوء استفاده کرده و خیانت کند. 3- به وعده اش اختیاراً عمل نکند.

* در هر حال حرکت بدون جهت و جهت بدون حرکت و عمل بدون نیّت پاک و نیّت پاک بدون عمل صالح ارزشی ندارد.

* و بدانید و بدانند که امام امت خمینی بت شکن منتظر تشویق و تکذیب من و شما نیست. او به محض مشاهده راه حق حرکت می کند و کسی را یارای ایجاد مانع نیست چون مرکبی را که او سوار است، موتورش به دست خالق هستی تهیه و سوختش از بهشت و خون بهشتی­ها تأمین می گردد و خود رانندگی آن را به عهده دارد و با هنرش و تکیه بر رجاییِ مطهر که از سرچشمه فیض قدوسی  فوران دارد، حرکت را آغاز و خداوند در مسیرش کلانترها به عنوان راهدار قربانی می دارد تا به روستا درآید و از خوش نشین منتظر مدنیِ پاک بسازد تا مدنی ها قربانی شوند. پس با او نمی توان به مخالفت نشست. زهی خسارت که دیده از لقاء او برداشته و سوی دیگر بنگریم و طریق رضای او که رضای حق است بگذاریم و راه دیگر سِپُریم.

* ملت ما شهید داده و باز هم خواهد داد و لحظه ای در اطاعت فرمان رهبرش درنگ نخواهد کرد. خدایا از همه عمر من بکاه و بر عمر رهبرم بیفزا.

* متأسفم که نماز می خوانند و «الله» را نام می برند ولی «روح الله» را نیافته اند و دعا می خوانند اما حرکت نمی کنند.

* بدانید و باز هم بفهمید که اگر حکم خدا ایجاب کند و رهبرم فرمان دهد، به خدا سوگند مغز فرزندم را با گلوله سرخ، آری گلوله سرخ متلاشی خواهم کرد و خون او را بر زمین خواهم ریخت؛ چون تولی و تبری دارم. و هیچ محبتی بالاتر از محبت خداوندی برایم مفهومی ندارد و محور دوستی ها و دشمنی ها اوست.

* در آخر نظرتان را به اطلاعیه منصوبه در منزلم جلب می کنم: «از معاشرت با افراد ضد ولایت فقیه و ضد امام هرکه باشد جداً معذورم.» و افتخار می کنم که چنین توانی دارم و اعلام می کنم که تا آخرین قطرة خون از یاری «حسینِ زمان» دست بر نمی دارم.

والسلام

الاحقر العبد الفانی

علی عدالت منش

1360/06/09

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
, , تهران
در حال بارگیری نقشه...
مسیریابی
بستن

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان