آلبوم تصاویر

یادکد کد یادها

شهید مهدی صادقی متولد ۲ شهریور سال ۱۳۴۲ تهران بود. فرزند دوم یک خانواده هشت نفره. از هجده سالگی مشغول به کار شد و در همین حین تحصیلاتش را هم در رشته مدیریت درمانی ادامه داد. در دوران جنگ تحمیلی در بیمارستان شهید کلانتری اهواز مشغول بود و بعد هم محل ماموریت ایشان به بیمارستان نجمیه تهران انتقال یافت. سپس با تاسیس بیمارستان بقیه الله تهران در این بیمارستان مشغول به خدمت شد. خدمتش به مردم در این بیمارستان به مدت چهل سال ادامه پیدا کرد و در طی این دوره در بخش های مختلفی از جمله منابع انسانی، IT ، اسناد پزشکی و در آخر پذیرش و بستری فعالیت داشت. از جمله کارهایی که انجام داد پیشتازی در راه اندازی سیستم های نوبت دهی کامپیوتری و همچنین سیستم های اطلاع رسانی در لحظه از شرایط بیمار در اتاق عمل به همراهان آنها بود. در بخش پذیرش و بستری نیز ساماندهی تخت های بیمارستان برای اختصاص عادلانه ی آن به بیماران و پزشکان بود. علاقه بسیار زیادی به بیماران سرطانی داشت و همیشه تلاش میکرد تا فشار و استرس ناشی از مراحل درمانی و یا تهیه دارو به این بیماران را به حداقل برساند. در دوره همه گیری بیماری کرونا، بیمارستان بقیه الله از جمله اولین بیمارستان هایی بود که جرات پیدا کرد تا بیماران کرونایی را بستری کند. شهید صادقی تمام تلاش خود را میکرد تا تدابیر شدید ایمنی در بیمارستان به طور کامل رعایت شود. با بالاگرفتن آتش کرونا و افزایش بیماران، هر روز به واسطه افزایش نیاز مراجعین کرونایی به بستری ، مواجهه ایشان نیز افزایش پیدا میکرد ، تا اینکه کرونای دلتا به کشور سرازیر شد و شهید صادقی نیز گرفتار این طغیان خانه خراب کن گردید ، در هشتم مرداد ماه سال ۱۴۰۰  ، علائم بیماری در ایشان نمایان شده و پس از ۳۶ روز تلاش بی وقفه برای بهبودی ، در ۱۴ شهریورماه ۱۴۰۰ خداوند او را برای بهشت برینش گلچین کرد.

با اوجگیری بیماریشان، از گوشه و کنار استان های مختلف مثل ایلام،خوزستان، بوشهر،آذربایجان،سیستان و بلوچستان، اصفهان ویا کشورهایی مثل عراق و کانادا بیمارانی که با ایشان آشنا بودند نگران احوالش بوده و پس از شهادتشان، خود را سراسیمه به گلزار شهدا رساندند تا رسم ادب را در برابر این بزرگمرد به جا آورند.این عشق ساده به دست نیامده بود، محصول چهل سال غمخواری از بیمارانی بود که پس از خدا نگاهشان به دستان سفید پوشان دوخته شده بود.

 شهید صادقی پزشک نبود اما در طی دوران خدمت، آنقدر اطلاعات علمی و پزشکی خود را بالا برده بود که علاوه بر بیمارستان بقیه الله، بیمارستان های دیگری مثل میلاد، شهید رجایی، نجمیه، بینا، آتیه، عرفان و .... روی ایشان حساب ویژه ای باز کرده و احترام بسیار ویژه ای را برای ایشان قائل بوده و حتی پس از بازنشستگی با اصرار بسیار، خواستار همکاری با ایشان در بیمارستان های مذکور بودند. از خصوصیات بارز دیگر ایشان صداقت و پاکدستی بود. آنقدر در حلال و حرام دقت میکردند که حتی با خودکاری که در بیمارستان استفاده میکردند مطالب شخصی را یادداشت نمیکردند و اگر به صورت سهوی خودکار در جیبشان باقی می ماند و به منزل میرفتند، خودکار را جایی قرار میدادند که امکان استفاده ی سهوی خانواده از آن وجود نداشته باشد.بسیار رازدار بودند. امکان نداشت کسی به عنوان درددل به ایشان مراجعه کند و رازشان برای دیگران فاش شود. امکان نداشت اگر بیماری به طور پنهانی از ایشان درخواست کمک کند و این درخواست او پنهان باقی نماند.آنقدر به بیماران و همراهانشان اهمیت می دادند که در هنگام انجام وظایف و رسیدگی به پرونده های پذیرش بیماران ، تلفن همراه خود را از دسترس خارج میکردند و تلاش میکردند تا تلفن های شخصی را به حداقل ممکن و آن هم در مواقع اضطراری برسانند. خوردن و آشامیدن در هنگام کار نیز از جمله مواردی بود که زیاد انجام نمیدادند و وقتی علت این امر از ایشان سوال میشد پاسخ میدادند که: بیمار و همراهش در شرایط درد و اضطراب است ، من نمیتوانم با انجام کارهای شخصی و یا خوردن و آشامیدن با خیال آسوده ، وقتشان را تلف کنم شاید به همین دلایل است که در بیمارستان بقیه الله از ایشان به عنوان طلایه دار تکریم بیماران یاد میکنند. پس از شهادتشان، بارها پیش آمد که بیماران و همراهانی  مراجعه کردند و به سرعت برای حل مشکلشان نام او را میبردند اما متاسفانه با حقیقت شهادت ایشان روبرو می شدند.

در زمینه تهیه داروهای کمیاب نیز تمام تلاش خود را میکردند تا به بهترین نحو به بیماران کمک کنند‌. این مسئله بیشتر برای بیماران دچار سرطان حائز اهمیت بود، زیرا باید از داروهایی بسیار گرانقیمت و کمیاب استفاده میکردند. بسیار صبور بودند و تلاش میکردند تا همراهان و بیماران پر از تشویش و تلاطم، با آرامش بسیار برخورد کرده و هرچه زودتر به بهترین نحو آنها را به مقصود برسانند. از نظر ایشان این مسئله هنگامی که کودک بیماری در آغوش مادر با درد و ترس از فضای بیمارستان مراجعه میکرد بیشتر در اولویت قرار میگرفت.

هنوز هم مردم برای حل مشکلاتشان با نذر و نیاز به او توسل میکنند و چه زیبا پاسخ همه را میدهد. چقدر خوب است آنطور زندگی کنی که پس از پرکشیدنت به سوی بهشت، دعایت در حق دیگران پیش خدا ارج داشته باشد

 گفتن از این شهید در چند جمله نمیگنجد شاید باید کتابهایی در وصف ایشان نوشت تا بتوان حق مطلب را ادا کرد ، اما آنچه مسلم است ، این است که تمام این خصوصیات زیبا باعث شد تا خداوند او را به گونه ای فرا بخواند که افتخار دنیا و آخرت را به ارمغان آورد و همانطور که از عالم معنا به خانواده اش از حال خود خبر داده است او به عنوان یکی از شهدای والامقام این دنیا را ترک گفت.تاج زمردین شهادت مبارکت باشد قهرمان دوران. 

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
بهشت زهرا. لاله ۴, , تهران, قطعه 50, ردیف 64, شماره 33, قطعه 50, ردیف 64, شماره 33, قطعه 50, ردیف 64, شماره 33, قطعه 50, ردیف 64, شماره 33, قطعه 50, ردیف 64, شماره 33
در حال بارگیری نقشه...
مسیریابی
بستن

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان