حاج صمد شجاع از سن کودکی و حدود 6 سالگی (حوالی سال 1310) بطور همزمان رنج یتیمی از پدر و مادر و ناملایمات و یغماگری های زیاده خواهان دوران خود را تجربه کرد .گردش چرخ روز گار از او مردی متدین ساخت که در معاش حلال ، تقید به آزادگی ، راستی و درستی را پیشه کرد.و از خاطرات تلخ خود در دوران جوانی و ظلم خوانین به مردم و تلاش های جان فرسا برای تامین معاش حداقلی خاطراتی شنیدنی و بهت آور داشت . خاطراتی که شنیدن آن ها ، اوج مشکلات پدران ما را در دوران قحطی ها و معاش همراه با محنت های عجیب بیان میکرد . اما همواره به نقل از دوستان و رفقایش و آنهم بدون هر گونه اغراق حاج صمد شجاع در بدترین شرایط و سختی های کار و کشاورزی دست از نماز و روزه برنمی داشت و دیانت عجیبی بر انجام واجبات و ترک محرمات داشت . حجب و حیای عجیبی در وجود و رفتار او نمایان بود و هیچگاه حاضر نمی شد. نسبت به آن کوچکترین بی تفاوتی داشته باشد . بگونه ای که برخی دوستان خود را به جد در این خصوص ارشاد و انزار مینمود . بدین سبب هم خداوند زندگی اش را چونان سنبله گندم از فرزندان صالح پربرکت ساخت. و 14 فرزند صالح ثمره عمر با برکتش بود. او مجدانه سالها خادم عزاداران حسینی در ایام محرم بویژه روز عاشورا بود . تا آخرین دم از ابراز ارادت عملی به ائمه اطهار و ذکر دعای تعجیل فرج امام زمان (عج) دست بر نداشت . به شهادت بسیاری از نیکان و خوبان ، او پاک زیست ، عمرش با برکت بود و خداوند نیز کوچ زیبا و راحتی به سرای باقی همراه با شکوه تشییع و تدفین برایش اراده کرد .