حاج احمدرضا عزیزی
پدیده ای از نسل اخلاق ، جوانمردی و انساندوستی
احمدرضا عزیزی، در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۳۹ در محلهی کهن جوانشیر کرمانشاه چشم به جهان گشود. او در فضای خانوادگی آکنده از محبت و نور معنویت، به دنیا آمد و از کودکی، آموزههای اخلاقی و دینی را در اعماق روح خود حک کرد.این آموزهها همیشه راهنمای زندگیاش بود و در عرصههای مختلف، به ویژه در دنیای ورزش، درخشید.
وی فوتبال را در سال ۱۳۵۳ از تیم مینیفوتبال حشمت کرمانشاه آغاز کرد و بهسرعت با استعداد و رفتار نیکو ، در این عرصه نامی بلند یافت. او که به آسمان فوتبال ایران نیز راه یافت ، طی ۲۲ سال حضور در میدان سبز، در پست دفاع و با عملکرد بینظیر خود، افتخارات فراوانی برای خود و تیمهایش به ارمغان آورد؛ از جمله :
•کسب مقام سوم مینیفوتبال شهر کرمانشاه با تیم برق در سال ۱۳۵۴
•کسب مقام اول مینیفوتبال شهر کرمانشاه با تیم اجاق در سال ۱۳۵۵
•اعزام به مسابقات نوجوانان ایران در اهواز در سال ۱۳۵۶
•دعوت به اردوی تیم ملی جوانان ایران در همان سال
•اعزام به مسابقات قهرمانی جوانان ایران با تیم منتخب کرمانشاه در رشت در سال ۱۳۵۷
•از سال ۱۳۵۸ به بعد، بازی با تیم اخلاقمدار و با منش «آرش» را ادامه داد
•در سال ۱۳۶۱ بازی در زیرگروه لیگ قدس با تیم منتخب بزرگسالان کرمانشاه که به لیگ سراسری قدس در تبریز راه یافت
•با چندین سال حضور در لیگ قدس به عنوان بازیکن منتخب تیم کرمانشاه و در این مدت افتخارات بیشماری برای استان کرمانشاه به ارمغان آورد.
در ۱۳۷۲، در مسابقات فوتبال کارگران ایران با تیم منتخب کارگران کرمانشاه به قهرمانی کشور دست یافت و در این رقابتها نامی نیک از خود بر جای گذاشت.
در دو سال پایانی دوران حرفهای فوتبال، در تیم استقلال کرمانشاه بازی کرد و با قلبی سرشار از اراده، به قهرمانی استان کرمانشاه نائل شد. در تمام این مراحل، او نه تنها در میدان فوتبال، بلکه به عنوان الگویی از ادب، اخلاق ، اراده و ایمان به خود برای نسلهای جوان تأثیرگذار بود.
در این مسیر پرفراز و نشیب ورزشی، بزرگان و اسطورههایی چون مرحوم محمد رنجبر،(مربی و بازیکن سابق تیم ملی) ناصر ابراهیمی (مربی سابق تیم ملی و تیم پرسپولیس)، مجتبی گردکانه، سید محمود قریشیزاده، مرحوم هوشنگ فیضی و کریم اصفهانی از زمره مربیانی بودند که نقش بسزایی در پرورش فنی و اخلاقی ایشان داشتند.
حتی در محیط کاری هم عشق به فوتبال را کنار نگذاشت چرا که به گفته خودش در تمامی عمر «عاشق فوتبال» بود ، در زمانی که در شرکت فرش بیستون مشغول به کار بود ، با همت و تلاشهای مخلصانهاش و همکاری سایر دوستانش، حدود ۳۰ نفر از فوتبالیستهای قشر محروم را به تیم فرش بیستون جذب کرد و به این عنوان در آن کارخانه استخدام کرد . این تیم در مقاطع مختلف نوجوانان، جوانان و بزرگسالان و در مسابقات کارگران استان کرمانشاه، همواره به عنوان تیمی سرآمد و موفق شناخته میشد.
پس از وداع با دنیای ورزش ، وارد عرصههای مختلف اقتصادی شد و با عزم راسخ به کارآفرینی پرداخت.
نمایندگی فروش فرش بیستون ، مدیریت پیمانکاری پروژههای عمرانی و آبرسانی و برق رسانی در سطح استان کرمانشاه ، همکاری با ادارات جهاد کشاورزی استان کرمانشاه و آب منطقه ای غرب کشور از جمله فعالیت های ایشان بود ، از سال ۱۳۹۰، تأسیس کسبوکاری در حوزه طراحی، تولید و فروش لوستر را بنیان نهاد
و غایت این تلاش ها آفریدن نشان تجاری «تاج لوستر» و راهاندازی کارگاه و فروشگاه «تاج لوستر» بود که در همان محلهای که از دوران کودکی دل در گرو آنجا داشت ، در خیابان جوانشیر تحقق یافت.
حاج احمد بر این باور بود که کسب روزی حلال تنها بخشی از مسئولیت انسان است و اشتغالزایی برای جوانان، رسالتی بزرگتر و مهمتر است. در طول ۱۴ سال فعالیت در این عرصه ، فضایی صمیمی سرشار از عشق و ادب و ایمان به خدا خلق کرد و به الگویی برجسته از اخلاق و حرفهگرایی برای جوانان تبدیل شد.
او ، نه تنها در ورزش، بلکه در زندگی شخصی و اجتماعیاش نیز نمادی از اخلاق، محبت و انساندوستی بود. او همواره مهربان و دلسوز بود، بهویژه نسبت به یتیمان و بیسرپرستان.
حضرت علی (ع) الگوی اخلاقی او بود و عشق به ایشان در تمام رفتارهایش به وضوح نمایان بود. به همین دلیل، نام فرزند خود را علی گذاشت تا همواره راه و منش مولای متقیان را سرلوحه زندگی خود و او قرار دهد. او به خانوادهاش نیز اهمیت ویژه ای می داد و به مشورت در کارها و خِرَد جمعی اعتقاد داشت.
حاج احمد از ارکان ثابت و تأثیرگذار جلسات قرآن متوسلین به حضرت جوادالائمه (ع) و جلسه قرائت قرآن محبان امام علی(ع) بود و جوانان و نوجوانان زیادی را در این جلسات باخود همراه و علاقمند به قرآن و ائمه نمود و خود باحضوری دائم و با صدای گرم و دلنشینش، محافل را نورانی میساخت.
پیوند دوستی و رفاقت برای او از اهمیت زیادی برخوردار بود و همواره در پی این بود که دوستانش را گرد هم آورد و جمعشان را سرشار از صمیمیت و همدلی نگاه دارد. آرامشطلب و صلحجو بود و همیشه در پی گذشت و سازش در میان اختلافات میگشت. در مقام دوست، پناهی امن و رازدار بود و با درک عمیق و احترام به سلایق و عقاید مختلف، در دل هر که او را میشناخت، جایگاهی ویژه داشت.
آخرین سالهای عمرش را درگیر بیماری بود، اما همچنان با صبر، استقامت و انرژی مثبت، منبع دلگرمی برای اطرافیانش باقی ماند. مراسم وداع باشکوه او، که با حضور گسترده دوستان و همتیمیهایش برگزار شد، گواهی بر تأثیرگذاری و محبوبیت این مرد بزرگ بود.
احمدرضا عزیزی، نهتنها در دنیای فوتبال، که در عرصه زندگی نیز صحنههایی بیبدیل از ادب، خوشرویی و فروتنی را به نمایش گذاشت. مستطیل سبز، گویی آینهای بود که روح بزرگ و اخلاق والای او را برای همگان نمایان میساخت. و در نهایت، در واپسین پرده این نمایش بینظیر، با شکوهی مثالزدنی و بر دوش دوستان و همتیمیهایش، از این دنیا وداع کرد و در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۰۴ و در قطعه نام آوران و هنرمندان باغ فردوس کرمانشاه در خاک آرمید . این وداع نه پایان راه، بلکه آغاز جاودانگی نامی بود که با خط زرین در تاریخ ورزش و انسانیت ثبت گردید.
آنچه از او ماند، نه تنها یاد و خاطره، بلکه دنبالهای از نور در راههای تاریک زندگی است
روحش شاد و یادش جاودان