علیرضا شهریاری فرزند محمد در تاریخ ۱۳۳۱/۴/۱۰
در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. او دارای چهار برادر و پنج خواهر بود. پدر او در مسجد توفیق سی متری اول احمدآباد مشهد موذن و قاری قرآن بود وی تلاوت قرآن ،با صدای خوش آهنگش را از پدر به ارث برد.
وی در اولین ازدواج خود دارای یک فرزند به نام محمد علی شد، او کودک دو ساله و همسرش (فاطمه) و خواهر کوچک خود به نام لیلا را در زلزله سال ۵۷ طبس از دست داد.
وی با زوجه ای وفا دار به نام (عزت) ازدواج کرد و در همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن و ناموس خود راهی جبهه های نبرد شد و وقتی برای اولین بار به خانه برگشت دختر سه روزه خود را در بغل گرفت. او همیشه از اولین لبخند فرزندش در آغوشش سخن میگفت.
او با قلبی مهربان ،دلی دریایی و پر از محبت پدر پنج فرزند شد.
در جبهه با افرادی همچون دکتر چمران و شهید بهشتی و شهید آوینی و در بخش هایی با دو برادر دیگر خود هم رزم بود.
وی در این دوران هشت ساله جنگ از نواحی سر، دست و پا بر اثر ترکش به درجه جانبازی نائل شد.
او دوران پس از جنگ را با تنی زخمی و دردهایی پر از حرف را در بستر بیماری با داروهای اعصاب و روان و عوارض شیمیایی در کنار خانواده سپری کرد تا جایی که دیگر درد توانش را برید و در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱۴ دعوت الهی را لبیک گفت و چشم از جهان گشود.
آقای هیربد یوسف نژاد ( فرزند هاجر) نوه مرحوم علیرضا شهریاری به دلیل اینکه( تنها نوه) دختری بزرگ بود که در زمان حیات پدربزرگش حضور داشت و به شدت برای مرحوم عزیز و دوست داشتنی بود و به هم وابستگی زیادی داشتند بعد از فوت پدر بزرگ لقب دُردانه علی ریش را گرفت.
(همه مرحوم را در زمان جوانی به دلیل داشتن همیشگی ریش او را علی ریش صدا میزدند.)
در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۹ بعد از گذشت چهار ماه پس از فوت آن مرحوم دومین نوه و اولین نوه پسری او دختری به نام برکه( فرزند محسن) به دنیا آمد.