نام :مرتضی
نام خانوادگی : نجفی
نام پدر : حسین
تاریخ تولد : 1340/03/09
محل تولد : امل
سن : 19 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1359/07/22
محل شهادت : دزفول
شهید مرتضی نجفی در 9 خردااد ماه سال 1340 در امل به دنیا آمد.این شهید والامقام دارای ملیت ایرانی و مذهب اسلام شیعه بود. این شهید گرانقدر سرانجام در 22 مهر ماه سال 1359 در سن 19 سـالگی حوادث ناشی از درگیری در دزفول دعوت حق را لبیک گفت. مزار این شهید در قطعه 24 ردیف 42 شماره 15
بهشت زهرا(س) قرار دارد.
بسمه رب الشهداء والصدیقین مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد. امام خمینی (قدس الله) شرح مختصری از زندگی نامه شهید مرتضی نجفی شهید مرتضی نجفی درسال 1340در اسکومحله از توابع شهرستان آمل درخانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. تا سن هفت سالگی در روستا به تحصیل مشغول بود. اما به دلیل نبود امکانات ادامه تحصیل در روستا نتوانست تحصیلاتش را ادامه دهد به همین دلیل پس ازخواندن کلاس پنجم ابتدایئ ترک تحصیل کرد ومشغول به کارگری شد. پس از چند سال، برای کار به تهران آمد و در یک کارخانه بافندگی در جنوب شهر تهران مشغول به کار شد. تقریبا یک سال پس از مهاجرت ایشان به تهران انقلاب 57 در حال اوج گرفتن بود. و نام برده در دوران انقلاب در تظاهرات شرکت کرده وعکسها و پوستر واعالمیه های امام را توزیع و پخش میکرد وازهمان سالها با آثارامام) راحل( و اهداف انقلاب آشنا گردید ومبارزات از آنجا شروع شد. آری سخن از شهیدی است که اسلام و مکتب قاری قرآن واخلاق و صبر واستقامت دربرابرسختیها ومشقتها بود. به لحاظ خصوصیات اخلاقی فردی کم حرف ،آرام ، خوش خلق ،انسان دوست بود و همیشه به فکراسلام ومسلمین و محرومیتهایی بود که در جامعه به خصوص در جنوب شهر تهران محل کار خود احساس می کرد. همیشه این جمله بر سر زبان او پس از آمدن امام از پاریس به ایران بود که قدر امام را بدانید. او درجریان انقلاب در انتقال مجروحان به بیمارستانها وهمچنین انتقال شهدای انقلاب به بهشت زهرا خیلی فعال بود. وقتی شهید نجفی در روزهای تعطیل به آمل می رفت، مادر نگران شرکت او در تظاهرات و فعالیتهای انقلابی او بود. اما شهید نجفی با کمال احترام سکوت می کرد. هیچ یک مشقتهایی را که بیرون با آن مواجه بود، در منزل بازگو نمی کرد. برای اینکه مبادا محبت پدر یا مادر او را از آن هدف که شهادت بود باز دارد . یکی ازخاطرات خوب شهید این است که یکی از شب های دوران انقلاب حکومت نظامی اعالم شد آنها (کارگران کارخانه) در اعتصاب بودند. آن شب که رفقای او خوابیده بودند به بیرون از کارخانه می رود وصدای الله اکبر سر میدهد بدون اینه متوجه باشد یعنی (درخواب بوده وبیرون می رود) تا اینکه به خود میآید که می فهمد در خیابان است و صدای گلوله ای راهم شنیده بود که برادری به خون غلطیده بود که فردای آنروز از جریان خبردار می شود .همیشه در نمازهای جمعه تهران به امامت آیت الله طالقانی حضور می یافت. در تشییع و تدفین آیت الله نیز شرکت نمود. پس از آن داوطلب خدمت سربازی می شود و در پادگان امام حسن (ع) تهران مشغول خدمت می شود. سه ماهی از خدمتش نگشته بود که جنگ تحمیلی شروع می شود. او که دست از مبارزه بر نمی داشت از پادگان تهران به لشگر 92 زرهی اهواز و از آنجا هم به دزفول منتقل می شود تا به نبرد با صدامیان مزدور به پردازد. ایشان در تاریخ 27/7/59 در اثر اصابت گلوله خنپاره 125 مزدوران عراقی در کنار رودخانه کرخه به آرزوی دیرینه ی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید .لازم به ذکر است که ایشان را در قطعه 24 شهدای بهشت زهرا بنا بر وصیت او دفن کردیم. یکی از خصوصیات اخلاقی شهید را از زبان همسنگرانش ازطریق نامه پست کرده بودن این بود که شهید شما فردی خداشناس، دیندار، الیق ، و فداکار بود حتی نماز خود را در سنگر ترک نمی کرد. بخشی از وصیتی که کرده بود این است : برای من ناراحت نباشید چون اگر هم در این راه فدا شوم در راه اسال م بوده. هیچ ناراحت نباشید فقط ناراحتی من از شهادت این است که شما پس از من چطوری به زندگی خود ادامه می دهید که دشمنان اسلام شاد نشوند. شهیدان رفتند و رسالت خویش را بر دوش ما نهادند وحال بر ماست که پیام رسان این شهیدان باشیم. نه فقط درحرف و تبلیغات بلکه درعمل. والسلام
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ
سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.