یادبود مجازی شهید علی رضا افتخاری پور

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید علی رضا افتخاری پور در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

نام :علی رضا
نام خانوادگی : افتخاری پور
نام پدر : اسماعیل
تاریخ تولد : 1346/04/24
محل تولد : تهران
سن : 20 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1366/11/01
محل شهادت : ماووت
شغل : بسیجی
دسته عملیاتی : بسیج
شهید علی رضا افتخاری پور در 24 تیر ماه سال 1346 در تهران دیده به جهان گشود.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع سوم متوسطه ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 1 بهمن ماه سال 1366 در سن 20 سـالگی و در عملیات سال بیت‌المقدس ۲ حوادث ناشی از درگیری در ماووت به شهادت رسید.
مزار این شهید در قطعه 40 ردیف 51 شماره 21 بهشت زهرا (س) قرار دارد.
وصیت نامهی زیبای شهید افتخاری را بنده حقیر از لحاظ شکلی و ادبیاتی ویرایش کردم.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
بهشت زهرا (س) , قطعه 40, ردیف 51, شماره 21
در حال بارگیری نقشه...
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
دوست
وصیت نامه بسیجی عاشق و طلبه عارف شهید علیرضا افتخاری پور اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم (فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لي‏ إِلاَّ رَبَّ الْعالَمينَ * الَّذي خَلَقَني‏ فَهُوَ يَهْدينِ * وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني‏ وَ يَسْقينِ * وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ * وَ الَّذي يُميتُني‏ ثُمَّ يُحْيينِ * وَ الَّذي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لي‏ خَطيئَتي‏ يَوْمَ الدِّينِ * رَبِّ هَبْ لي‏ حُكْماً وَ أَلْحِقْني‏ بِالصَّالِحينَ * وَ اجْعَلْ لي‏ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ * وَ اجْعَلْني‏ مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعيم*) (من با پرستش همه این ها جز خدای یکتای عالم مخالف و (با تمام بت و بت گرو بت پرستان جهان) دشمنم * می پرستم همان خدایی که مرا بیافرید و به لطف خود به راه راست هدایتم می فرماید* همان خدایی که چون گرسنه شوم به کرم خود مرا غذا می دهد و چون تشنه می شوم سیراب می گرداند* همان خدایی که چون بیمار شوم مرا شفا می دهد* همان خدایی که مرا از حیات چند روزه دنیا می میراند و سپس به حیات ابدی آخرت زنده می گرداند* همان خدایی که چشم امید دارم که روز جزاء گناهم را بیامرزد* بارالها مرا بر این مشرکان فرمانروائی ده و به بزرگان صالح خود ملحق ساز* نام مرا بر زبان اقوام آتیه نیکو و سخنم را دلپذیر گردان* و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار ده.*) وصیت نامه ام را به نام مبارک حضرت حق (جل جلاله) و بعد از آن با تقدیم بهترین درود ها و سلام ها خدمت رحمة للعالمین حضرت ابوالقاسم محمد بن عبدالله المصطفی(صلی الله علیه و اله و سلم)و عرض ادب و خضوع و خشوع در مقابل علی ابن ابی طالب (علیه السلام) و فاطمه الزهراء(علیها السلام)، حسن ابن علی المجتبی(علیه السلام)، حسین ابن علی الشهید (علیه السلام)، علی ابن الحسین السجاد(علیه السلام)، محمد ابن علی الباقر(علیه السلام)، جعفر ابن محمد الصادق (علیه السلام)، موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)، علی ابن موسی الرضا(علیه السلام)، محمد ابن علی الجواد (علیه السلام)، علی ابن محمدالهادی(علیه السلام)، حسن ابن علی العسگری(علیه السلام) و حجة ابن الحسن المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آغاز می کنم. و این ندای من است که ای اهل عالم بدانید من از محبین این خاندانم و دوست دارم روزی شیعه واقعی شان بشوم. افسوس می خورم و شرمنده ام از حضور ربّ و پروردگارم که هیچ گاه بنده ‌ای شایسته برایش نبوده ‌ام چه کنم درد هم از جهل و ظلمت نادانی برمی خیزد و هم از کاهلی و کم ارادگی و اصرار بر مسیرخطا، آنقدر خسته دلم که اگر غم های وجودم را با تجسم واقعی اش نظاره گر شوید دماوند کوهی را بر دوش انسانی می بینید که هر دم کمرش در زیر این بار سنگین گناهان و خطاها خمیده تر جلوه می ‌کند؛ چرا که او همه چیز داد و از هیچ نعمتی برای شروع کار از من دریغ نورزید؛ بالاترین نعمتها که همانا شناخت ولایت است به من عطا کرد؛ نمی ‌خواهم بگویم ولایت را کاملا شناخته ‌یا درک نموده ‌ام بلکه من برعکس معتقدم ما هرکدام در این جهت عقب ماندگی داریم و در واقع علم به ولایت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام پیدا نکرده ‌ایم. چه زیبا امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید که: (الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِل‏..) فکر می‌کنیم محدوده اقیانوس ولایت را در خانه ذهن خویش نظاره گر شده ‌ایم اما حقیقت این است که علم به این مهم نداریم و به دنبالش عملی شایسته یک مسلمان واقعی نداریم. هر انسانی در این عالم آمد و به قدر درک این مرحله و رابطه از ولایت، توشه ‌ای برگرفت و رفت و ما هم همینطور می رویم و دیگران هم...! بیایید ای اهل عالم عینک حقیقت بینی را بر چشم نهیم و دنیا را دقیق تر با مقیاس صحیح تر نظاره کنیم آنگاه خود به خود اعمالمان مسیر واقعی خود را می ‌یابد آن هنگام در طول زندگی خویش «شجره طیبه» و «شجره خبیثه» را مشاهده می‌کنیم میوه‌هایش را می‌بینیم و بدون نگاه کردن بر ظواهر اعمال و افکار، عمق اعمال و افکار را درک می‌کنیم. آن جاست که آن بزرگوار می فرماید ما حقیقت گناه را که پرتگاه باشد را می بینیم پس به طرف آن نمی رویم. برخی از ما انسان ها آن قدر بدبخت هستیم که کاملاً برعکس حق را باطل و باطل را حق، گناه را زیبا و ثواب را بعید و دور می بینیم. وقتی رابطه صحیح ولایت را نیافتیم، و هنگامی که دفتر اعمالمان به انواع و اقسام زشتیها آلوده گشت آن وقت حتی در طول عمر خویش هم دو رکعت نماز برای خدا نمی‌توانیم خالصانه و صحیح به جا بیاوریم؛ خیلی جالب است در این دنیا چکیده حیات و خلاصه وجود اشخاص و محصول و نتیجه زندگانی افراد دقیقاً در نمازشان متبلور است اگر حقیقت نمازشان را بتوانی بنگری دقیقاً در آن جایگاهشان هم مشخص است. به همین دلیل است که در آن عالم هم اول از نماز می پرسند. چرا که اگر تو به (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين)‏ معتقد باشی دیگر تورا با گناه و خطا چه کار است؟در حالی که عمل به وظیفه نکنی تو را مگر می شود یافت؟ برادران و خواهران، مومنین و مومنات! بیایید تا آن گونه شویم که باید باشیم. او سخن ناروا و ناشدنی به ما نفرموده است بلکه آن چه به ما فرموده است این است که «بلاها و آزمایش ها و فتنه ‌ها بر سر راهتان فراوان است و دم به دم به هم پیوند دارد اما راه را به شما می نمایانم و الگو هم می دهم و از عنایات و الطاف خود هم بی نصیبتان نمی‌گذارم آنگاه به سوی من بیایید.(ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّك‏) راه شریعت من است و قرآن به عنوان معدن و مرکز اجتماع هر آنچه حق است و رابطه‌اش با باطل، در اختیار شما است. الگوهایی همچون رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)به شما داده‌ام و هر قدمی هم که به سوی من بیایید با هدایتهای روحی و قلبی شما را به این دو ریسمان محکم، بیشتر اتصال می دهم و از قعر جهنم و اسفل السافلین به اعلی علیین می کشانم. شما را به کشتی نجات متصل می کنم و به ساحل محبت می رسانم، آن وقت که محبت من را یافتید در سایه متابعت از شریعت و رسالت و امامت، من را می یابید،آن قدر واضح و آشکار که فنای در من می شوید!» پروردگارا خود به کرمت این حقیر مسکین را ببخش و بیامرز! بارالها اگر چه خیلی بد بودم و گمراه؛ اما تو باز لطف نمودی و مرا به کجاها کشاندی به میان عشاقت در جبهه‌ها به میان بهترین بندگانت که از آثار تبعیت از ولایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب برحقش خمینی کبیر چهره‌شان گل انداخته و شهادت در رخسارشان نورانیت ایجاد کرده است. خدا را شاهد می گیرم که عزیزانی در این محافل رزمندگان هستند که شاید در اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)کمتر بتوان یافت و از هم مرتبه‌های یاران اباعبدالله الحسین(علیه السلام) هستند. حسین جان! موج خون دریای پرتلاطم محبت تو جان های عزیزان را با خود می برد و خونین به ضیافت دوست می رساند او سفره رحیمیت خود را گشوده و دوستان ما با سرعت و شتابان ندای دوست را می شنوند و با معامله‌ای آبرومندانه و خالصانه خود را خلاص می‌کنند. مولای من مهدی جان!ما را دریاب و از این زندان رهائی ده تو در حقیقت حاضر می باشی و ما غایب، از این غیبت، ما را به شهود برسان و از شهود به یقین و از یقین، به او و فنای در او! مولای من مهدی جان! قفل این زندان را دست توانای تو می تواند بشکند؛ خود نجاتمان ده! ای خلیفه الله ما که با مقام انسان کامل و خلیفه اللهی فرسنگ ها فاصله داریم و خیلی همت کنیم در یک یا چند جنبه به آن مقام نزدیک بشویم اما اگر عنایات تو باشد و شفاعت و خواست تو از حضور پروردگار عالم باشد می توانیم طی طریق کنیم و حداقل در مسیر تکامل باشیم و از این دنیا رخت ببندیم. عزیزانم! امیدوارم همه واقع بین باشیم و در ظلمت ها در سایه بینش ومعرفت صحیح حرکت کنیم و راه را بیابیم. امیدوارم همانطور که خداوند در قرآن کریم فرموده که (إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا) ما هم در سایه ورع و پرهیزکاری، شناخت و بصیرت به حق و باطل پیدا بکنیم؛ بر این اساس نه تنها در صحنه درون، بلکه در صحنه سیاست، مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، و تمامی امور زندگانی، راه صحیح را می یابیم و در این صورت نه شیطان نفس و جن بر ما غلبه دارد و نه مظاهر ایشان در غالب شیطان های انس می تواند سر ما کلاه بگذارند و خون ملتها را در شیشه کنند. عزیزان متمسک به ولایت امام امت شوید و در سایه آن شریعت را صحیح بیابید و مطمئن باشید در این صورت هیچ شیطانی بر شما راه نخواهد داشت. امروز ندای هل من ناصر ینصرنی حسین مظلوم(علیه السلام)از گلوی مبارک خمینی به گوش می رسد و او عشاقی را می طلبد که همه چیز را زیر پا بگذارند و برای رزم با کفر به جبهه‌ها بپیوندند. امروز جبهه نبرد با دشمن وسیله تصفیه و تشخیص و تمییز دادن خوب و بد و حق و باطل شده است. و شکر خدای بزرگ که این توفیق عظیم نصیب من حقیر شده است که چند روزی در این مکان ها که به برکت وجود عزیزان شهیدمان قداستی خاص یافته حضور یابم. هر چند ناخالصی هستم که با خالص ها در آمیخته ‌ام. اما همین باعث شده که درس ها بگیرم و عبرت ها بپذیریم. ان شاءالله پیام عزیزان شهید، اسیر، مفقود ومجروح و رزمنده‌مان را توانسته‌ام مختصراً توضیح بدهم. امید آنکه عامل به علم خویش شویم و این حقایق را در زندگی خویش عینیت ببخشیم انشاءالله! سخنی با پدر و مادر و خانواده...! جا دارد صفحه‌ها بنویسم... پدر جان! اما وقت کم است و قلم ضعیف و نمی توانم عمق حقایق درونی ام را برایتان بنگارم. در چند جمله مختصر بگویم که شما حق ها به گردن من حقیر دارید و سعی خود را در تربیت صحیح من نموده اید. پس ای کاش اینجا بودید و پایتان را بوسه می زدم بلکه آتش درونم شعله‌هایش کمتر شود. ای کاش مرا توان بود قدری از محبت های شما را جبران کنم اما دو چیز را آرزو دارم اول اینکه شما پدر و مادر عزیزم مرا حلال کنید و ببخشید و از خطاها و قصورهای من درگذرید و دوم این که در آن دنیا به عنوان بنده شایسته بتوانم شما را مشاهده کنم و این شایستگی من شما را در آن یوم الفصل و آن روز عظیم، سرافراز در نزد پیامبر و ائمه (علیهم السلام) نماید. مادر جان! من فقط این را بگویم که اگر روزی بنا شد این اوراق را به عنوان بازمانده‌ای از من مطالعه کنید بدانید که فراق من با صبر توأم با ایمان شما تحملش آسان می شود و یقین بدانید که ناراحتی و گریه و امثال آن هم نه تنها دوای هیچ دردی نیست بلکه خود پرده‌ای بر روی حقایق و معرفت می شود. دعا کنید و امید داشته باشید که خوش مرتبه و منزلی نصیب من گردد و از خدا بخواهید که آن دنیا با هم در کنار محبان اهل بیت عصمت و طهارت باشیم. پس همیشه امام امت را به عنوان ولی و سرپرست خویش بشناسید و به دنبال او حرکت کنید که این تحقیقاً باعث خوشحالی شهداء و حقیر می گردد. سخنی با برادران و خواهران...! ابتدا درد دل می کنم با عزیزان خویشاوندم! این را همیشه به ما گفته اند که هر راهی را طی می خواهید بکنید از اشخاصی راهنمایی بخواهید که مسیر مزبور را رفته‌اند و تجربه دارند.عزیزانم به خدا قسم! تمامی راه های رفته شده و مسیرهایی که در آینده طی خواهد شد همه و همه مشخصاً در قرآن کریم منعکس است. هر طرف قدم بگذاریم نتیجه کار و نظر حق در مورد آن گفته شده پس با قرآن مأنوس شوید تا راه را بیابید و اگر منحرف شدید سریعاً به آن بازگشت کنید. در این مسیر نه از حیله‌های شیطان و نه از دوری راه بهراسید! آن لعین رجیم مبادا با یأس و ناامیدی شما را از ادامه راه و مبارزه منصرف نماید، مبادا به آنچه دارید و کرده‌اید مغرورتان بسازد. همیشه غمگین و محزون از کمی توشه و زاد باشید و امیدوار به جبران گذشته‌ها و بهتر شدن با این دو سلاح باشید. زیر سایه سپر توکل بر خدا حرکت کنید که انشاءالله نصرت او را می بینید. برادران و خواهران! به عنوان کسی که طعم تلخ و شیرین این مراحل را هر چند اندک چشیده و عملاً با آن دست و پنجه نرم کرده به شما می گویم که سعی کنید در طول زندگانی خود با دید محدود و کوتاه نظری پیش نروید و همیشه افق ها و هدف و م
همرزم
به نام خدا اگر توجمعی که بودیم،کسی غیبت میکرد یا تذکر میداد یا اون جمع رو ترک میکرد

جستجو در صفحات درگذشتگان