شهید هادی جوان زیباطلب

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید هادی جوان زیباطلب در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

نام: هادی

نام خانوادگی: جوان زیباطلب

نام پدر: محمد تقی

تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۸/۱۷

محل ولادت:  سسمس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱/۱۷

محل شهادت: شرق دجله

نحوه شهادت: اصابت گلوله

فرزندان:۲

شغل: معلم

تحصیلات: طلبه

? شهید زیباطلب از یک خانواده  كشاورز و مذهبي تربیت شد.

شهید زیباطلب در سن 7 سالگي وارد مدرسه شد. دوران ابتدائي در زادگاهش بود.

منتهی  دوران راهنمايي را در روستای ماتك (رشت) گذراند. پس از دريافت مدرك سوم راهنمايي وارد حوزه علميه قم شد و مدت چهار سال در حوزه، مشغول درس شد و در هنگام شكوفايي انقلاب اسلامي هادي همگام با روحانيت قم و ديگر امت حزب ا... در تظاهرات ضد رژيم شاهي شركت ميكرد. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي دوران سربازی خود را عضو سپاه پاسداران شد.


وي در روستايش كتابخانه اي جهت بيداري نسل جوان برای  جمهوری اسلامی و به تایید رهبر امام خمینی تأسيس كرد. و فعالیت نمود.

????????

*? شهيد زیباطلب*

علاقه به جبهه داشت كه پس از چند بار جبهه، تصمیم به ازدواج گرفتند

شهید زیباطلب در دوران جبهه مرخصی میامدند دل بسته دخترعمه خود مه معلم قران بود شدند.

ولی متأسّفانه شهید به برخورد هر دو خانواده و مخلفت مواجه شد. (حتی دخترعمه خود)

خلاصه بعد چندین بار از رفت و امدها موفق شد به جواب مثبت و ازدواج... شدند.

*زبان حال همسرشهید زیباطلب*
می فرمایند که علاقه به شهیدزیباطلب نداشتم  و... 
تا اینکه روز شنبه 1360 به خواستگاری آمدند  دو روز بعد خرید و روز ششم عقد و عروسی 
منتهی روز عقد شهید زیباطلب متوجه شد که دل بهش ندارم و...

روز بعد عروسی از تهران به رشت به روستای سِسِمَس رفتیم دو روز مهمان بودیم و به تهران آمدیم و بهمراه جهیزیه مختصری به شهر اهواز و جنگ رفتیم.

حدود دو هفته به منزل نماز جمعه اهواز  حاج آقاجزائری ساکن بودیم 
من به خانم جزارئری گفتم نگاهم و عشقی به زیباطلب ندارم، دلیلش رو پرسید چند دلایل بهش گفتم و بعد از صحبت و...

شهید زیباطلب هم زرنگ بود بلاخره با حدیث و روایت و... من رو کم کم عاشق خودش کرد جوری که دیگه بدون ایشون صبحانه و نهار نمی خوردم تا از مأموریت بیاد.


????????

*?خلاصه بعد از چند ماموریت از اهواز به شهرستان اسلام شهر اهواز و از آنجا به شهرستان آشتیان و به شهرستان کهلویه بیراحمر... خیای برام سخت بود  اسمش پشت جبهه بود ولی هر شب خاموشی و آژیر خطر و...  هر روز تو کوچه شنیده میشد که فعلا همسایه خانه اش خراب شد و همه به شهادت رسیدند و... همیشه یک ترس تو دل خودم بود  چون بیشتر اوقات در شهر غریب شهید منزل نبودند و من تنها و...


*خلاصه بعد از ده ماه از زندگی متوجه شدم حامله هستم*
که شهید تصمیم گرفت برای ادامه زندگی و ادامه تحصیل طلبگی خود به شهر قم بریم...  که سپاه قم ایشون رو محافظ آقای منتظری نمودند که شرایط سخت،

فرزندم اولم  1361/8/8 بدنیا اومد شهید تصمیم جدیدی گرفت که نمی تونه طاقت بیاره حتما باید به جبهه بره من راه با هزار حدیث راضی کرد.
هر 45 روز سه روز به دیدنم به قم میومد آن هم چه دیدنی
یا پدر مادر ایشون به قم میومدند یا پدر و مادر خودم میومدند به قم،
دیداری برای من اسماََ بود
تا میخواستم سیر ببینمش سه روز تمام میشد روانه به جبهه حق به باطل عازم می شدند.

خلاصه متوجه شدم دوباره حامله هستم 
1363/10/27 دخترم بدنیا اومد 
شهید زیباطلب فقط سه برای زایمانم امدند قم و سریع رفتند
گویا عجله داشتند و منتظر
و در نامه هاش حرف از رفتن می زند
گویا چند صبا مهمان دنیا نیستند
باید رضایت به شهادتش بدم
.

*?شهید زیباطلب*  از تاریخ 63/10/29 عازم جبهه شدند دیگه نیومدند به مرخصی و در این دوماه جای تعجب برام بود چرا دلیلش چیه نمیاد

متوجه شدم عملیات سختی رو دارند و نمی تونن به مرخصی بیان
تا اینکه توسط یکی از دوستان نزدیک ایشون آقای زینعلی دوم عید 1364/1/2  از جبهه با ساک شهید به منزل من به قم امدند و گفتند که ایشون زخمی شدند در بیمارستان نماز شیراز بستری هستند.

که سریع بعد از چند روز با رضایت سپاه  ماشین گرفتند من و دوفرزندم راهی شیراز شدیم
وقتی رسیدیم به بیمارستان دکترا اجازه دیدن من رو به شهید دادند ولی دوفرزندم رو ممنوع کردند.

از طرفی شهید با حال نا مناسب تقاضای دیدار بچه‌هاش رو داشتند.

دخترم که خیلی کوچلو بود تو ساکم گذاستم از پله ها بردمش به دیدار شهید خیای خوشحال شد
پسرم دوساله بود از درب آشپزخانه یک جوری بردیم به دیدن شهید
که شهید یک نفس راحت کشید

که همان شب نیمه شب بهم گفتند که آقای زیباطلب میخواهد شما رو ببین، تا همین حدّ...

وقتی رسیدیم بیمارستان  دکتر ها گفتند ایشون زنده ماندنی نبودند  منتظر دیدار شما و دوفرزندش بودند  الان ایشون به شهادت رسیدند برید اتاق ببیندش????

??اصلا نمی تونستم باور کنم
??اصلا نمی خواستم قبول کنم
??گفتم بگید دورغه و...

?? بعد از انتظار و انتظارها  یکی از آرزوی خود رسید  در سال 1364/1/17 زخمی شدن در حمله بدر در شرق دجله   روز 1364/1/20 به شهادت و به مهمانی اله خود و اهل بیت علیهم السلام پیوست.


*روحش شاد و یادش می دانم برای کور دلان جاودان است.*

 

اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:

جستجو در صفحات درگذشتگان