شهید عسگر یوسفی میاب

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید عسگر یوسفی میاب در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

عسگر یوسفی میاب
نام پدر: حاجی آقا
نام مادر: خانم فاطمه روزی طلب

تحصيلات: فوق دیپلم


شغل(ها): معلم - دانشجوی تربیت معلم تبریز


تاريخ تولد: 2-2-1338 شمسی


محل تولد: شهرستان نرن روستای میاب


تاريخ شهادت : 27-2-1361 شمسی


محل شهادت: جنوب خرمشهر

نام عملیات: بیت المقدس


كيفيت : اصابت ترکش و قطع پا و خونریزی شدید ناشی از قطع پا


محل مزار : بلوک: نام گلزار:باغ رضوان   شهر:آذربایجان شرقی - مرند قطعه شهدای معلم
 

کد ملی:1581735261 

شماره شناسنامه:1878 

نوع ایثار:شهيد 

آخرین مدرک تحصیلی:کاردانی (فوق دیپلم) ودانشجوی تربیت معلم

شغل:معلم ،نحوه حادثه:ترکش

 یگان اعزام:بسیج 

نوع دشمن:نیروهای عراقی

 جنسیت:مرد

 

زندگی نامه معلم بسیجی شهیدعسگر یوسفی میاب

معلم شهید عسگر یوسفی میاب


سومین شهید روستای میاب معلم بسیجی شهیدعسگر یوسفی میاب فرزند زنده یاد حاج حاجی آقایوسفی میاب وحاجیه خانم فاطمه خانم میباشد آقای داوود یوسفی میاب برادر شهید عسگریوسفی میاب در مورد آثار شهید یوسفی همکاری لازم را انجام داده اند ودر دی وی دی جمع آوری کرده است اجرشان باشهدا وخداوند با روح شهدا محشورگرداند شهید یوسفی در انجمن اسلامی حضوری فعال داشت وبرنامه های دهه ی فجررااجرامیکردند بطوری که درمسجدملانوروز بابسیجیان برنامه اجرامیکرد

شهيد عسگر يوسفي در پاييز سال ۱۳۳۸در يك خانواده مذهبي واقع در روستاي مياب ۴۵ كيلومتري مرند ديده به جهان گشود دوران ابتدايي را درآموزشگاه دولتی عنصری میاب(شهید یوسفی فعلی) و دوران راهنمايي و متوسطه را به علت شغل پدر به ترتيب در تهران و مرند سپري كرد وي دوران كودكي بسيار شيريني داشت و پس از اين دوران وارد دبستان در همان روستا شد و دوره ابتدايي را به خوبي پشت سر گذراند و به علت شغل پدر دوره راهنمايي را در تهران با موفقيت به پايان رسانيد و باز به علت شغل پدر به همراه خانواده به مرند آمده و در دبيرستان سيدزاده تحصيلات دوره متوسطه را هم به پايان رساند. چون پايان تحصيلات ايشان همراه با پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود و ايشان نقش مهمي در دبيرستان و هدايت گروههاي مبارز داشت و از طرف ديگر دانشگاههاي كشور تعطيل بودند بنابراين ايشان تصميم گرفتند وارد تربيت معلم شوند و آن ديني كه نسبت به جامعه داشت ادا كند و پس از فارغ التحصيلي از تربيت معلم به زادگاه خود برگشت و ادامه خدمت به روستائيان نمود بطوری که شهیدیوسفی درسال۱۳۶۰ مدرسه راهنمایی دخترانه حجاب میاب را راه اندازی وتاسیس نمودندو دختران میاب تا سوم راهنمایی امکان تحصیل یافتندوچون ايشان دفاع ازخاك و ناموس را يك وظيفه انساني و ديني و ملي مي دانستند درس ومدرسه راترک وافتخاري توسط سپاه مرنداعزام به جبهه هاي جنگ گرديد و پس از سه ماه حضور در جبهه مجروح شده و مجددا به همان شغل ادامه داد و مجددا در اسفند ماه ۱۳۶۱ به جبهه اعزام گرديد و در جبهه شلمچه خرمشهر حضور فعال داشت و در تاريخ ۲۵/۲/۶۱بر اثر اصابت تركش خمپاره و قطع پاي راست به پشت جبهه اعزام و در تاريخ ۲۶/۲/۶۱بعلت خونريزي شربت شهادت نوشيد. بعد از شهادت ایشان دبستان دولتی روستای میاب بنام معلم شهید عسگر یوسفی میاب تغییر کرد . روح بلندش شاد

شهیدحمید امدادی که از کارمندان مجلس بودند در مجلس توسط عوامل داعش بشهادت رسیند وخواهر زاده شهید عسگر یوسفی میاب میباشند و شهید داریوش فتوحی از بستگان شهید بودند که در سپاه محمد(ص)بصورت بسیجی دانش آموزی بشهادت رسیده بودند

مشخصات شناسنامه شهید عسگریوسفی میاب


شهیدعسگر یوسفی میاب

تحصيلات:فوق دیپلم تربیت معلم
نام پدر: حاجی آقا

نام مادر فاطمه

شغل: معلم بسیجی

تاريخ تولد: ۲-۲-۱۳۳۸ شمسی

تاريخ شهادت : ۲۷-۲-۱۳۶۱ شمسی

محل تولد:شهرستان مرند روستای میاب – محله کفشن

محل شهادت : جنوب

دلیل شهادت :اصابت ترکش

کد ملی:۱۵۸۱۷۳۵۲۶۱

شماره شناسنامه:۱۸۷۸

نوع ایثار:شهيد

آخرین مدرک تحصیلی:کاردانی

شغل:معلم نحوه

حادثه:اصابت ترکش

اعزام:بسیج

نوع دشمن:نیروهای عراقی

گلزار شهدا: بلوک: نام گلزار:باغ رضوان شهر:آذربایجان شرقی – مرند

 

شهید عسگر یوسفی میاب درتاریخ ۱۳۳۸/۱/۲در یك خانواده مذهبی واقع در روستای میاب ۴۵كیلومتری مرنددیده به جهان گشود دوران ابتدایی را دردبستان عنصری میاب ودوران راهنمایی ومتوسطه را به علت شغل پدر به ترتیب درتهران وسیدزاده مرند سپری كرد وی دوران كودكی بسیار شیرینی داشت ودردوره معلمی به جبهه ها اعزام ودر ۶۱/۲/۲۵ درخرمشهربشهادت رسید 

وصینامه و زندگینامه شهید راه عشق شهید عسگر یوسفی میاب نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: دوشنبه 94/5/19::: ساعت 11:15 صبح وصیت نامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم فلیقاتل فی سبیل الله الذین یسرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما مومنان باید در راه خدا با آنانکه حیوة مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کس در جهاد براه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را (بهشت ابدی ) اجر عظیم دهیم. حضور شریف فرزند گرامی اسلام، برادر عزیزم محمد سلام و درود ما و من بر خانواده و مومنان باد. ای محمد امید است که به مانند نام پاکت از تبار پاکان باشی هر چند که اطمینان دارم هستی و امیدوارم بیشتر از این باشی و دست و دلت یکی باشد که شرط اخلاص مومنین چنین است برادرم از اینکه بدون اطلاع شما را ترک کرده و آبادان آمدم و در این مدت نیز نتوانستم حضور مبارکتان نامه بنویسم و از احوال شریفتان و خانواده با خبر شوم عذر و پوزش می خواهم برادرم از طرف من به تمام بچه ها سلام برسان و روی تک تک شان ببوس و به زن داداش نیز سلام مخصوص سلام برسان. برادر عزیزم از اینکه به شما در آمدن به آبادان متوسل به دروغ شدم خیلی معذرت می خواهم چون چاره ای نبود و دشمن به پیشروی و یا لااقل در خاک ما نفوذ کرده بود و باید جلودارش می بود برادرم روحیه بسیار بسیار ضعیف می باشد و چون بی ایمان است فقط تیراندازی بلد جز آن هیچ چیز دیگر را نمی داند ولی به هرحال جنگ جنگ است و دشمن دشمن است و باید با آن مبارزه کرد برادرم از من اصلا نگران نباشید من روی تانگ کار می کنم و مشغول مبارزه هستیم یکی هم که با ماشین بزرگ مهمات حمل می کنم. اصلا نگران نباشید باورکنید که خداوند نگهبان همه مومنان و مبارزان است برادرم باور کنید که دشمن چیزی نیست و دفع کردنش نیز آسان است اما نمی دانم چه دستهایی در کار است که دشمن تا اینجا یعنی تا 7 تا 8 آبادان آمده ولی نیرو نرسیده است. الحمدالله الان نیرو زیاده داریم جای نگرانی اصلا نیست. حدود چهار پنج ماه پیش دشمن خودش تا آبادان رسانده بود ولی حالا 7 تا 8 کیلومتر عقب نشینی کرده و ضعیف و خار شده است به لطف پروردگار متعال. باوری برادرم بزودی می آئیم و دیداری تازه می کنیم یکی هم اینکه اصلا حرفهای رادیو بغداد باور نکنید بیشرفها خیلی خیلی دروغ می گویند به خدا قسم 99/99 در صد حرفهایش دروغ می باشد. برادرم به همکارانت از قول من سلام برسان و به آنها بگو که بابا زیاد از روحانیت انتقاد نکنید دم از مبارزه با امپریالیسم نزنید اگر براستی مرد میدان هستید بفرمائید که به خدا قسم امپریالیسم با تمام قدرتش در اینجا هست و در مقابل آن تجهیزاتی که دارد هیچ نمی داند چه کار کند چون ما بالاترین قدرت ها را داریم و آن هم خداست. بگو آخر چرا این همه جر زدن چه کاری برای این کشور کرده اید که عملا ما هم شما را تحسین کنیم. آخر انسان باید انصاف داشته باشد اگر ایمان هم نداشته باشد لااقل بقول امام حسین آزادمرد باشد دیگر چقدر انتقاد پول ملت را گرفتن و کار کردن با آنهمه انتقاد کردن و خیانت کردن و کم کاری کردن انصاف نیست باور کنید که خیانت است و آب به آسیاب دشمن ریختن است چه نفعی این گروهکها برای ما داشته اند جز به آتش کشیدن کردستان جز فتنه و فساد بر پا کردن – جز ستون پنجمی در همین شهر آبادان آخر چکار کرده اید که این همه ناراضی هستید یعنی شما این قدر بینش ندارید که بفهمید اگر نفت که آمریکا به زور می برد اگر به آمریکا ندهید بالاجبار با دست صدام کافر پالایشگاه به آتش می کشد خوب این چیزی ست که ثابت شده است و باید در مقابل آن مقاومت باید کرد زیاده عرض ندارم برادرم خواهش می کنم که به همکارانت بگو که خوشبین باشید و امید به خداوند داشته باشید به همه احوالپرسان به خصوص مریم و عابدین و خانواده و عمه خانم و میرزا علی عمو سلام ما را برسان و احوالپرسی کن بیش از این مزاحم نمی شوم انشاء الله اول فروردین می آئیم. خداحافظ شما باد – پیروز باد امت مسلمان ایران د) زندگینامه باسمه تعالی شهید عسگر یوسفی در پاییز سال 1338 در یک خانواده مذهبی واقع در روستای میاب 45 کیلومتری مرند دیده به جهان گشود دوران ابتدایی را در همان روستا و دوران راهنمایی و متوسطه را به علت شغل پدر به ترتیب در تهران و مرند سپری کرد وی دوران کودکی بسیار شیرینی داشت و پس از این دوران وارد دبستان در همان روستا شد و دوره ابتدایی را به خوبی پشت سر گذراند و به علت شغل پدر دوره راهنمایی را در تهران با موفقیت به پایان رسانید و باز به علت شغل پدر به همراه خانواده به مرند آمده و در دبیرستان سیدزاده تحصیلات دوره متوسطه را هم به پایان رساند. چون پایان تحصیلات ایشان همراه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و ایشان نقش مهمی در دبیرستان و هدایت گروههای مبارز داشت و از طرف دیگر دانشگاههای کشور تعطیل بودند بنابراین ایشان تصمیم گرفتند وارد تربیت معلم شوند و آن دینی که نسبت به جامعه داشت ادا کند و پس از فارغ التحصیلی از تربیت معلم به زادگاه خود برگشت و ادامه خدمت به روستائیان نمود و چون ایشان دفاع از خاک و ناموس را یک وظیفه انسانی و دینی و ملی می دانستند افتخاری اعزام به جبهه های جنگ گردید و پس از سه ماه حضور در جبهه مجروح شده و مجددا به همان شغل ادامه داد و مجددا در اسفند ماه 1361 به جبهه اعزام گردید و در جبهه شلمچه خرمشهر حضور فعال داشت و در تاریخ 25/2/61 بر اثر اصابت ترکش خمپاره و قطع پای راست به پشت جبهه اعزام و در تاریخ 26/2/61 بعلت خونریزی شربت شهادت نوشید. روح بلندش شاد
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
باغ رضوان مرند, مرند, آذربایجان شرقی
در حال بارگیری نقشه...
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:

جستجو در صفحات درگذشتگان