یادبود آنلاین شهید علی اصغر مسلمی

در صورتی که عکس، فیلم یا هرگونه محتوای دیگری در رابطه با شهید علی اصغر مسلمی در اختیار دارید، با استفاده از فرم زیر برای ما ارسال کنید تا در این صفحه قرار گیرد.

نام :علی اصغر
نام خانوادگی : مسلمی
نام پدر : علی جان
تاریخ تولد : 1339/01/02
محل تولد : تجریش
سن : 28 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1367/02/26
محل شهادت : ماووت
شهید علی اصغر مسلمی در 2 فروردین ماه سال 1339 در تجریش پا به عرصه هستی نهاد.این شهید والامقام دارای ملیت ایرانی و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع سیکل - راهنمایی ادامه داد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 26 اردیبهشت ماه سال 1367 در سن 28 سـالگی و در عملیات سال بیت المقدس 6 ترکش در ماووت دعوت حق را لبیک گفت.
مزار این شهید در امامزاده طاهر قرار دارد.
اَلسَّلامُ عَلي رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي نَبِي اللّهِ اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرين اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاْيمانِ وَ التَّوْحيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِكُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكُم قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ في مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ الْفائِزينَ الَّذينَ هُمْ اَحْيآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِكَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعينَ اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحيدِ زائِراً وَبِحَقِّكُمْ عارِفاً وِبِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَريفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِي الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْني بِزِيارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْني عَلي قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّني عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَهُم في مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
امامزاده طاهر
در حال بارگیری نقشه...
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
علی امینیان فرزند دوست شهید عل
یک شب مرحوم مسعود امینیان پدرم تعریف میکردش که با عمو اصغر رفته بودم اعلامیه پخش کنن حوالی نیاوران نزدیک کاخ شاه وکاشانک و داراباد نزدیک ۱۰۰ عدد اعلامیه داشتن که تعداد ۶۰ تا ۷۰ عدد از این رو پخش کرده بودن مامورای امنیتی متوجه شدن که ما دونفری داریم اعلامیه پخش میکنیم و میچسبونیم روی دیوار ها دونبال ما کردن و ما هرکدوم از یک طرف جدا فرار کردیم که حداقل اگر گیر افتادیم یک نفر از ما رو بگیرن چون که هردو به منطقه واقف بودیم از کوچه باغ های فرار کردیم من رفتم تو باغ یکی از اقوام عمو اصغر به طرف روستای کاشانک رفتش عموی من کدخدای کاشانک بودشو یک خونه خالی از سکته داشتش من تقریبا بعداز دوساعت از روی درخت که تو باغ خودم رو پنهان کرده بودم امدم پایین وبه طرف کاشانک حرکت کردم وتا صبح دونبال علی اصغر گشتم دیگه اذان صبح و گفتن واهالی محل به طرف مسجد داشتن میرفتن من هم گفتم شاید اصغر را گرفتن رفتم یمت مسجد برای نماز دیدم اصغر صف اول نشسته تا اصغر و دیدم انگار دنیا مال من شدش هر دو رفتیم سمت هم همدیگرو بغل کردیم و میخندیدیم گفتم اصغر کجا رفتی تو گفت رفتم تو دود کش خونه عمو کدخدا خودمو پنهان کردم صدای مامورا هم میشنیدم که میگفتن اینها حتما محلی هستن و خوب میدونستن کجا فرار کنن این خاطر رو پدر مرحومم همیشه برای همه تعریف میکردش مخصوصا برای فرزندان شهید علی اصغر مسلمی که بسیار رابطه نزدیکی پاشتن با پدرم و همیشه پدرم رو عمو مسعود شمیرانی خطاب میکردن روح هر دوشان شاد با اهل بیت محشور

جستجو در صفحات درگذشتگان