یادکد

دهم تیر 1348، در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. پدرش اصغر، در کارخانه کارگری می کرد و مادرش سکینه نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی 1365، با سمت غواص در شلمچه غرق شد و به  شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای چهارصد دستگاه زادگاهش قرار دارد. برادرش علی اکبر نیز شهید شده است.

دهم تیر 1348، در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. پدرش اصغر، در کارخانه کارگری می کرد و مادرش سکینه نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی 1365، با سمت غواص در شلمچه غرق شد و به  شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای چهارصد دستگاه زادگاهش قرار دارد. برادرش علی اکبر نیز شهید شده است. بسم الله الرحمن الرحیم
((ن الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون وعدا علیه حقا .))
البته که خدا از مومنان ، جانها و مالهایشان را خریدارى مى کند و در برابر، بهشت برین به ایشان مى بخشد. این مومنین در راه خدا پیکار مى کنند، مى کشند و کشته مى شوند که این وعده حق است بر خدا .
با سلام و درود گرم و خالصانه به پیشگاه اعظم حضرت بقیة ا... الاعظم و نایب بر حق و بزرگوارش در هم کوبنده کاخهاى ظلم و ستم این یاور محرومان و مستضعفان حضرت امام خمینى و با سلام و درود بیکران به تمامى بسیجیان این طلایه داران نهضت حسینى و یارى کنندگان رهبرى خمینى و تمامى شهداى از صدر اسلام تا کنون ( شهداى عاشورا تا انقلاب خمینى ) این پیشتازان عرصه پیکار و رهروان خونین حسین.
 خدایا تو را شکر مى کنم که توانستم در جبهه هاى حق علیه باطل با سپاه پیروزمندانه محمد (ص) باشم و از جهادگران در راه تو باشم و توانستم راهى را که سالار شهیدان آقا ابا عبدالله الحسین رفت من هم بروم .
بار الها، معبودا تو را شکر مى کنم که در این برهه از زمان توانستم از مکتب سرخ حسینى دفاع نمایم و رهبرم خمینى را تنها نگذاشتم و تو را شکر مى گویم که این لیاقت را به من دادى تا در روز قیامت در حضور شهدا روسفید باشم .
پروردگارا تو را شکر مى کنم که با همه کوله بار گناهم توانستم در راه تو جهاد کنم و از کوله بار گناهى که بر پشت داشتم سبک تر کنم.
بارالها از تو مى خواهم هم اکنون که آغاز به نوشتن کرده ام تمام کمال و هر آنچه که هست، بنویسم در تمام چیزهاییکه مى نویسم از روى عقل باشد،نه احساس،
و این وصیت نامه یعنى آخرین یادگارى از مسافر دنیا ( کربلا) یعنى خداحافظى با اهل دنیا، یعنى آخرین وداع با عالمیان، یعنى نزدیک شدن به برداشت محصول و من وصیت مى نویسم که حساب و کتابم را با اهل دنیا تسویه کنم.
در اینجا چند کلامى با شما سخن آغاز مى کنم . لحظات آخر که قلم به دست گرفته ام که شاید آخرین قلمى باشد که ورق سیاه مى کند باقى و سخنانى را که از سالها پیش در دلم جا مانده بود به میان مى آورم.
خدمت خانواده عزیزم سلام گرمى عرض مى کنم امیدوارم که سلام گرم مرا از صمیم قلب پذیرا باشید و امیدوارم که در زیر سایه آقا امام زمان مهدى موعود موفق و موید باشید و خداوند شما را جز صابران درگاهش قرار دهد.
خانواده عزیزم من با توجه به موقعیت حساس انقلاب و با توجه به رهنمودهاى امام امت به جهاد مقدس در راه خدا پرداختم، خدا را شکر مى کنم و اگر این لیاقت را داشتم و شهید شدم از شما مى خواهم که در مرگ من گریه نکنید و جامه سیاه نپوشید و اگر خواستید، گریه کنید به یاد مظلومیت آقا ابا عبدالله الحسین گریه کنید. چرا که کشته شدن در راه خدا افتخار ماست که مولاى متقیان على (ع) هم از خداوند طلب چنین مرگى را مى کردند. پدر عزیزم اگر نتوانستم زحمات زیاد شما را جبران کنم و به شما اذیت و آزادى کرده ام، واقعا مرا ببخشید و حلال نمایید.
برادران و خواهران گرامیم، مى دانم که من براى شما برادر خوبى نبوده ام و همواره شما را اذیت مى کرده ام. از شما واقعا مى خواهم مرا ببخشید و حلال نمایید و از خداوند متعال مى خواهم که به شما اجرى و صبرى عظیم عنایت بفرماید و نیز شما مصداق این آیه شریفه : ان الله یحب الصابرین باشید که بدرستیکه خداوند صابران را دوست دارد .
و از شما مى خواهم که راه شهدا را ادامه دهید که شهداى عزیز اسلام به مسئولیت شرعى و انسانى خود عمل کرده اند و با نثار خونشان انقلاب اسلامى را به پیروزى رسانده اند و حال نوبت ماست که راه مقدس آنها را ادامه دهیم و به مسئولیتى که هر یک از آنها بر گردن ما گذارده اند؛ عمل کنیم و نگذاریم، خونشان پایمال شود و آنهم نه با شعار بلکه با عمل و نثار جان و مال خویش و این را هم بگویم که دعا براى اینکه پایه هاى اصلى جمهورى اسلامى عزیز را که سر آغاز حکومت جهانى حضرت مهدى (عج) است، محکم نماییم و جواب گوى خونهاى شهدا باشیم باید از مال و جان خویش بگذریم و مبادا به مادیات دنیایى دل ببندیم و باید با منکرات مبارزه کنیم و باید راه تمامى شهداى عزیز را ادامه دهیم.
از شما خواهرانم مى خواهم که همچون زینب کبرى (س) همانند کوهى استوار صبر نمایید و فرزندانتان را براى اسلام تربیت کنید و اسلام را که دین جهانى است در همه مقاطع یارى نمایید و همیشه به یاد داشته باشید که الاسلام یعلو لا یعلى علیه ، اسلام برتر از هر چیز و هیچ چیز برتر از اسلام نیست و نگذارید که خونهاى شهدا پایمال شود .
 چند کلامى با رزمندگان و سربازان آقا امام زمان : اى پاسداران و بسیجیان اکنون ملت ایران سر دو راهى عزت یا ذلت قرار گرفته است ، پس اگر خواهان عزت خویش و ذلت ستمگران و جنایتکاران هستید دیگر وقت تنگ است و اگر جنگى بود کار جنگ را یکسره کنید و بیش ازاین فرصت به دشمن ندهید که ایشان سخت ضربه خورده اند و نفسهاى آخر را مى کشند که خداوند نیز شما را یارى مى کند و مى فرماید : ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم .
 شما که امروز پرچم لا اله الا الله را در دست گرفته اید و جان بر آن در جبهه هاى نبرد حق علیه باطل از اسلام و قرآن دفاع مى کنید بدانید که اگر خدا را منتظر خود قرار دهید که داده اید خداوند با نصرت غیبى خود شما را پیروز خواهد کرد و به دست شما انتقامى سخت از آنها خواهد گرفت و شما براى انجام وظیفه شرعى و پاسخ به نداى نایب امام زمان (عج) بجنگید تا هم پیروز شوید و هم بالاترین پاداش اخروى را کسب نمایید که امیر المومنین مى فرماید : ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتح ... لخاصة اولیائة، بدرستیکه جهاد درى است از درهاى بهشت که فقط به روى بندگان خاص خدا باز مى شود پس بیاییم ما هم جزو بندگان خاص خدا شویم تا از درهاى لطف خدا برویمان گشوده شده است. دیگر عرضى ندارم. خدانگهدار همگى .
خواهران‌ و برادان عزیزم به امید زیارت کربلاى حسین و نجف اشرف و قدس عزیز و بامید آزادى اسرا و پیدا شدن مفقودین
مورخه سی ام آذر 1365 
نباید بگذاریم خون شهدا پایمال شود البته با عمل نه با شعار.