آلبوم تصاویر

خلاصه زندگی نامه

نام:حجت الاسلام شهید فخر الدین رحیمی

تولد:1323 در خرم آباد

شهادت: 7 تیر 1360 به دست منافقین کوردل

سمت: نماینده مردم ملاوی لرستان

زندگی نامه

زندگی نامه شهید حجت الاسلام سید فخرالدین رحیمی

شهید فخرالدین رحیمی در سال 1323 در خرم آباد در یک خانواده روحانی متولد شد. پس از خاتمه دوره دبستان به قم آمده و تا دوره متوسطه تحصیلات خود را ادامه دادند؛ تا سال 1341 که ماجرای مدرسه فیضیه پیش آمد و ایشان وارد مبارزات شدند. ایشان در آن زمان بدلیل چسباندن اعلامیه 6 ماه به زندان محکوم شدند که پس از آن به خرم آباد بازگشته و در مسجد علوی مبارزات خود را ادامه دادند. دومین بار پس از تبعید امام به علت کندن تابلوهای خیابان ششم بهمن و گذاردن تابلوی خیابان علوی، 6 ماه به زندان محکوم شد. سومین بار به علت توهین به اشرف پهلوی و دربار شاه در زندان ضد خرابکاری ساواک شکنجه شدند. پس از آن وی به ایرانشهر تبعید شده که در آن جا با جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین حاج سید علی خامنه ای آشنا می شود. او دوباره به شهر اقلید فارس تبعید شده ولی به آن اهمیت نداده و به شهر خرم آباد رفته و رهبری مردم را در اجتماعات به عهده می گیرد. وی در سن 36 سالگی از طرف مردم ملاوی به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شده و به عضویت در کمیسیون طرح های انقلاب درآمد. ایشان آشنایی کامل با زبان عربی داشت.

سابقه مبارزاتی: همزمان با آغاز نهضت امام خمینی(ره) و حادثه اسف بار حمله جلادان رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در سال ۴۲، دستگیری از سوی ساواک و تحمل زندان های مخوف رژیم، افشای چهره فاسد اشرف پهلوی و شاه خائن، افشای ماهیت رژیم اشغالگر قدس، تبعید به ایرانشهر و آغاز مبارزه در کنار رهبر معظم انقلاب اسلامی، تبعید به اقلید فارس، تحمل زندان های انفرادی در کمیته مشترک، ممنوع المنبر شدن بواسطه مبارزه علنی با مظاهر ظلم و ستم خاندان پهلوی
کارهای تشکیلاتی: تدریس و تبلیغ علوم اسلامی و انقلابی
مسئولیت ها: عضو کمیته مرکزی استان لرستان، عضو شورای اسلامی خرم آباد، نماینده مردم ملاوی در مجلس شورای اسلامی
آثار علمی: کتاب «امام با عشایر سخن می گوید»، تالیف و انتشار دهها مقاله در مطبوعات و نشریات

تولد تا جوانی
شهید حجت الاسلام والمسلمین سید فخرالدین رحیمی در سال ۱۳۲۳ هجری شمسی در شهر خرم آباد و در یک خانواده روحانی متولد شد. پدرش حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر رحیمی از علمای بزرگ شهر بود که نسب او به حضرت امام موسی بن جعفر (ع) می رسید.
شهید سید فخرالدین، پس از پایان تحصیلات مقطع ابتدایی تحت تکفل برادر بزرگ و روحانی خود شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج سید نورالدین رحیمی قرار گرفت. سید نورالدین برای ادامه تحصیل دروس حوزوی به قم مشرف شد و به همین دلیل شهید سید فخرالدین نیز به همراه او به شهر خون و قیام قم رفت و بطور رسمی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. وی در این مدت در درس خارج فقه و اصول از محضر اساتید حوزه علمیه قم از جمله آیت الله شهید مدنی استفاده برد. وی همچنین مدتی را نیز در حوزه علمیه کمالیه خرم آباد به همراه برادرش سید نورالدین و آیت الله سید حسن طاهری خرم‌ آبادی، شیخ فرج الله عباسی، شیخ محمدرضا عباسی، شیخ محمدرضا آدینه وند به تهذیب نفس خود پرداخت. وی در مسجد علوی خرم آباد به ارشاد جوانان می پرداخت و‌ آنان را با اصول دین و روش های مبارزه با ظلم و عصیانگری آشنا می ساخت.
او مظهر اراده و تقوی بود و هر جا که سخن از حق و حقیقت به میان می آمد از جان و آبروی خود مایه می گذاشت. او در جوانی توانست به مدارج بالای علمی حوزوی و اجتهاد نائل گردد. سراسر وجود و زندگی او مبارزه بود و هم اکنون نیز هرگاه نام سید فخرالدین که در میان مردم غیور آن خطه به «فخر لرستان» مشهور است به میان می آید، ناخودآگاه ذهن همه به سوی مبارزات سترگ آن روحانی مجاهد سوق داده می شود.
شهید سید فخرالدین رحیمی به سبب ارتباط و آموزش در محضر شهید محراب آیت الله مدنی و آیت الله کمالوند به درجه رفیعی از وارستگی اخلاقی دست یافته بود و به عبارتی دقیق تر مجاهدی عارف و سیاستمداری با تقوا بود که با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه و قیام سرخ سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، آزاده زیستن و آزاده به استقبال مرگ رفتن را در خود نهادینه کرده بود.
او در عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند مثال زدنی بود و نمازهای عارفانه او در شب های تیره و ساکت، توجه او را به خالق یکتا و بی ارزشی زرق و برق دنیا آشکار می کرد. او در محیطی پرورش یافت که اطاعت از ولایت فقیه را اطاعت از امام و رسول خدا می دانست و با درایت و تیزبینی در برابر توطئه های دشمنان مکتب هوشیار و مقاوم بود.
شهید سید فخرالدین رحیمی با تأسی به فرموده مولای متقیان حضرت علی ابن ابیطالب، دنیا را صحنه عمل می دانست و آخرت را روز حساب و در عهد با پروردگار مصداق بارز این حدیث شریف بود که می فرماید: «صدق بعهد الله و وفی بشرطه و ذلک قوله عزوجل: «رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه» فذلک الذی لایصیبه اهوال الدنیا و لا اهوال الاخره»«براستی در عهد پروردگار ثابت و به پیمان خدا وفادار است. او از کسانی است که در قرآن به وفاداری معرفی شده اند، او در دنیا گرفتار نگرانی نیست و در قیامت نیز هراسی ندارد.»
او به راستی نشانه مخلصین را که حضرت امیرالمومنان علی (ع) آن را توصیف کرده دارا بود:‌ «فطوبی لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه و صمته و فعله و قوله»
حضرت علی (ع) در وصایای خود به حضرت امام حسین(ع) فرمودند: «خوشبخت و رستگار کسی است که علم و عمل اش، دوستی و دشمنی اش، گرفتن و رها کردنش، سخن گفتن و سکوتش، رفتار و گفتارش تنها بر اساس رضای الهی باشد و بر خلاف امر پروردگار قدمی بر ندارد.»

ایجاد ترس در درون دشمنان از ویژگی های بارز شهید رحیمی
بی باکی از تهدیدات دشمنان یکی از ویژگی های بارز مردم استان لرستان به شمار می رود و حضور آگاهانه آنان در عرصه های مختلف انقلاب اسلامی دلیلی متقن بر این ادعا است. روحیه دشمن ستیزی شهید سید فخرالدین رحیمی نیز او را به «فخر لرستان» شهره ساخته بود و اتکاء او به شعار «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست» او را به روحانی مبارزی تبدیل کرده بود که همواره در دل دشمنان نهضت انقلاب اسلامی هراس می افکند. ثبت بیش از ۲۵۰ برگ سند محرمانه از فعالیت های آشکار شهید رحیمی در ساواک و نیز صلابت و اقتدار او در برابر شکنجه های آنان موجب شده بود تا لحظه ای از مبارزات او غافل نباشند. ساواک و نیروهای نظامی شاه به شدت او را تحت کنترل داشتند و سعی می کردند ارتباط او را با مردم قطع نمایند. ولی هرگز نتوانستند میان وی و مردم جدایی بیافکنند.
شهید رحیمی و نهضت عاشورایی امام خمینی (ره)
هید رحیمی همزمان با ماجرای مدرسه فیضیه و حمله دژخیمان پهلوی و شهادت طلاب بیگناه حوزه علمیه قم،‌ به صف مبارزان نهضت امام خمینی(ره) پیوست و یک روز در حالیکه مشغول چسباندن اعلامیه حضرت امام راحل بر روی دیوار بود، در حلقه جلادان پهلوی گرفتار و به شش ماه زندان محکوم شد. سید فخر الدین پس از طی دوران محکومیت به زادگاهش بازگشت و در مسجد علوی پایگاه نوین و فعالی را برای مبارزه رژیم پهلوی بنا نهاد. پس از تبعید حضرت امام راحل، برای دومین بار به علت برداشتن تابلو خیابان ششم بهمن شهر خرم آباد و نصب تابلو با نام خیابان علوی به جای آن، دستگیر و به تحمل شش ماه حبس دیگر محکوم شد. او در زندان خرم آباد نیز آنچنان که خود روایت کرده است دست از تبلیغات اسلامی و نشر احکام دین و قرآن برنداشت.
شهید رحیمی یکبار نیز به دلیل تهیه نامه های تند علیه رژیم و ارسال آن به محضر مبارک امام راحل و همچنین مرحوم آیت الله علی مشکینی رئیس سابق مجلس خبرگان رهبری که در نجف اشرف اقامت داشتند بازداشت شد و شهید که افشاگری علیه فساد دربار را بی هیچ ترس و اضطرابی ادامه می داد، پس از آزادی از حبس، طی سخنانی در مسجد علوی خرم آباد به اشرف پهلوی حمله کرده و او را «بلاشرف»‌ خطاب می کند و می گوید: «این فاحشه دربار،‌ هروئین به مملکت می آورد و جوانان معصوم را در دام اعتیاد می اندازد و برادر بی شعورش [شخص شاه]،‌ قرآن آریامهری به چاپ می رساند.» در پی این سخنرانی آتشین و افشای چهره فاسد خاندان پهلوی، به تحمل دو ماه زندان خرم آباد و چهار ماه زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری در شهربانی تهران و تحت شدیدترین شکنجه های بدنی و روحی و روانی محکوم می گردد. بیشتر علمای لرستان که در این مدت به ملاقات وی رفتند اذعان داشتند که آثار شکنجه ها در ظاهر ایشان پیدا بود.
سید فخرالدین یکبار نیز به علت حمله به دولت و رژیم دست نشانده پهلوی و تغییر تاریخ اسلامی به شاهنشاهی که در اواخر اسفند سال ۱۳۵۴ تصویب و در سال ۱۳۵۵ به مرحله اجرا درآمد دستگیر و زندانی شد.
شهید رحیمی پس از پایان دوران حبس، ممنوع المنبر شد و چون تمامی وجودش عشق به اسلام و آگاهی دادن به مردم مسلمان بود، به روستاهای اطراف خرم آباد و میان عشایر لرستان می رفت و ضمن ارشاد آنها به تعالیم دین مبین اسلام، آنها را به شورش علیه رژیم پهلوی تشویق و ترغیب می کرد. او حتی در اجتماعات کوچکتر نیز پرده از ماهیت رژیم بر می داشت.
در این رابطه ساواک خرم آباد در گزارش شماره ۴-۱۲-۵۷ مورخ ۲۹/۹/۱۳۵۴ چنین گزارش می نماید:‌«اطلاع واصله حاکی است، سید فخرالدین رحیمی فرزند سید علی اکبر که یکی از روحانیون ناراحت این شهر می باشد به مغازه های میوه فروشی مراجعه و پرتقال هایی که روی آنها کلمه (جافا) نوشته شده به مردم نشان داده، اظهار می دارد اینها حرام هست،‌ نخرید بطوریکه بررسی شده این پرتقال ها از اسرائیل به ایران وارد و در بازار توزیع گردیده است.»
در پی گزارش های مختلف ساواک، رژیم او را در سال ۵۶ دستگیر و پس از مدتی آزار و شکنجه به سه سال تبعید در ایرانشهر از توابع استان سیستان و بلوچستان محکوم می کند. شهید در خاطرات خود درباره تبعید به ایرانشهر که در آن زمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی «مدظله العالی» نیز در تبعید و در ایرانشهر به سر می بردند چنین نقل می کند: «... پس از دریافت حکم تبعید ... شکر الهی را به جا آوردم.... بعد از ظهر با پیکان استیشن از محوطه شهربانی خرم‌آباد اینجانب را حرکت دادند و بعدازظهر فردایش در دوراهی بعد از شهرستان بم، فاصله ۳۶۵ کیلومتر را تا ایرانشهر طی نموده شبانه به ایرانشهر رسیدیم. در ایرانشهر حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید علی خامنه ای مترجم کتاب صلح الحسن(ع) [مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای «مدظله العالی»] که جداً فکر مردمی داشت و روحی انقلابی در مسیر سازنده و اخلاقی عالی و رفتاری اسلامی [داشتند] را به همراه برخی دیگر آقایان محترم [که در تبعید به سر می بردند] زیارت نمودم که مجلس گرم و الطافشان غم و اندوه و حزنی برای من نگذاشت.
شهید رحیمی در ایرانشهر فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود را در کنار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای "مدظله العالی" از سر گرفت و بواسطه نشر احکام غنی اسلامی و کسب محبوبیت در میان مردم بویژه برادران و خواهران اهل تسنن، ساواک با احساس خطر از روشنگری های این دو شخصیت جلیل القدر، شهید رحیمی را به شهر دیگری تبعید کرد.
سید فخرالدین رحیمی به اقلید فارس تبعید شد و بلافاصله پس از اوجگیری انقلاب بدون توجه به اینکه در تبعید به سر می برد به خرم آباد بازگشت و رهبری مردم را در اجتماعات به عهده گرفت.
حمیدرضا دالوند، نویسنده کتاب انقلاب اسلامی در لرستان، درباره حضور مجدد و نقش شهید رحیمی در ادامه مبارزات سال ۵۷ در خرم آباد چنین می نویسد: «در حالی که شعله های انقلاب سراسر ایران، بویژه استان لرستان را در برگرفته بود، تظاهرکنندگان به سلاح های گرم و سرد مسلح شده بودند و دامنه اعتصاب به میان نظامیان هم کشیده شد. در یک جمله مردم ابتکار عمل را در دست گرفته بودند. شش تن از شاخص ترین چهره های مبارز روحانی شهر: سید فخرالدین رحیمی، سید نورالدین رحیمی، شیخ مهدی قاضی، شیخ عباسعلی صادقی، سید جعفر ورامینی و سید مجید سیف السادات پس از ماه ها تبعید و زندانی در شب جمعه پنجم آبان وارد خرم آباد شدند و مورد استقبال مردم قرار گرفتند. بازگشت آنها و تحکیم و تقویت دوباره هسته رهبری نهضت لرستان، در ساماندهی، هدفمندی مبارزه و سرعت بخشیدن به پیروزی آن موثر بود.»
در پی اطلاع رژیم از بازگشت شهید فخرالدین رحیمی مأموران ساواک به خانه برخی علمای لرستان حمله کردند و همه آنها از جمله سید نورالدین رحیمی را دستگیر کردند اما سید فخرالدین موفق شد خود را از چنگال دژخیمان پهلوی رهایی بخشد. او مدتی بطور مخفیانه در یکی از روستاهای نزدیک خرم آباد زندگی کرد و پس از آزادی روحانیون از زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری، ایشان بطور آشکار مبارزات خود را تا پیروزی انقلاب ادامه داد.
شهید سید فخرالدین رحیمی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب نقش موثری در کنترل اوضاع شهر به نفع انقلابیون مسلمان داشت. «دوم بهمن ۵۷ شب هنگام جوانان خیابان شاه آباد و چند نقطه دیگر که به پاسداری از امنیت شهر مشغول بودند، با نیروهای گارد شهربانی درگیر شدند. در نتیجه مردم شبانه به خیابانها ریختند و دست به راهپیمایی زدند. تظاهرکنندگان در مقابل منزل حجت الاسلام والمسلمین سید فخرالدین رحیمی اجتماع کردند و مراتب را به ایشان اعلام داشتند. او نیز مردم را به آرامش فراخواند و به خانه های خود بازگرداند...» با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) روح آزادگی و سرافرازی بر خطه قهرمان پرور لرستان نیز دمیدن گرفت و رایحه دل انگیز تولد صبح و انفجار نور، قلوب مردم وفادار و روحانیت مبارز این سامان را پر تلألو ساخت.

شهید رحیمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
سید فخرالدین رحیمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد علوی را به پایگاه کمیته انقلاب اسلامی تبدیل کرد و خود نیز به عضویت آن درآمد. او جوانان پر شوری که سالها علیه حکومت پهلوی به مبارزه پرداخته بودند را برای حفظ نظم خرم آباد ساماندهی کرد.
در پی افزایش برخی ناامنی ها و دامن زدن منافقین به برخی تشنجات در لرستان و شهر خرم آباد شهید رحیمی توانست با همکاری دیگر مسئولان استانی و با توجه به سابقه مبارزاتی خود، ریشه فتنه را بخشکاند.
او در برابر توطئه های دشمنان زیرک بود و به خوبی می توانست در برابر آنها ایستادگی کند. در پی تنش های بوجود آمده در زمستان ۱۳۵۹ (هـ .ش) در این منطقه، شهید سید فخرالدین رحیمی به همراه دیگر نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی توانستند با مدیریت و صدور اعلامیه، از گسترش فتنه و آشوب جلوگیری نمایند.
با شکل گیری حزب جمهوری اسلامی به عضویت در این پایگاه سیاسی و اسلامی درآمد و برای برنامه ریزی در مسیر استقلال و شکوفایی سیاسی و ... کشور فعالیت کرد.
او با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه مردم ایران،‌ همواره در موقعیت های مختلف به جبهه های نور علیه ظلمت می رفت و در کنار مدافعان حریم ولایت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران مشغول مبارزه با دشمنان می شد.

شهید رحیمی در سنگر خانه ملت
با برگزاری نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، شهید رحیمی از سوی مردم ملاوی لرستان، برگزیده و به خانه ملت راه یافت. او در سنگر خانه ملت برای پاسداری از انقلاب اسلامی تلاش می کرد و همواره برای توسعه و آبادانی کشور و حوزه انتخابیه خود کوشش می نمود.
او با توجه به ماهیت و انحراف فکری بنی صدر همواره خطر او را به مردم و مسئولان گوشزد می کرد. او با اشاره به قدرت طلبی های بنی صدر چنین می گوید: «مردم اگر به کسی رای بدهند برای عشق به امام است. اگر من طلبه هم در این جا پشت این تریبون صحبت می کنم از برکات رهبر بزرگمان می باشد و الا من طلبه کجا و تریبون مجلس شورای اسلامی [کجا]. آنچه داریم از اسلام و امام است و اخلاق و اخلاص امام و رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی است.
شهید حجت الاسلام والمسلمین سید فخرالدین رحیمی، پس از سالها مجاهدت در مسیر الله به هنگام انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه در شهر خرم آباد به خاک سپرده شد.
یکی از فرزندان شهید رحیمی بنام سیده زهرا که همواره در فراغ پدر عاشقانه می سوخت، از خداوند طلب می کرد تا مانند پدر شهیدش با فخر و عظمت در پیشگاه الهی حاضر شود. سرانجام در روز ۲۳/۱۰/۱۳۶۵ در سن ۱۷ سالگی به هنگام بازگشت از دبیرستان به منزل،‌بر اثر حمله وحشیانه هواپیماهای رژیم بعثی صدام به مناطق مسکونی خرم آباد به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به ملکوت اعلی پیوست.
شهید سیده زهرا رحیمی در یکی از خاطرات خود این چنین می نویسد: روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت طبق روال همیشه بر سر مزار پدر رفتم و دیدار تازه کردم،‌البته دلم می خواست که مدت زیادی آنجا بمانم و یا بهتر بگویم دوست دارم منزلگاهم برای همیشه هر چه زودتر به آنجا نزد قبر مطهر پدرم انتقال یابد، آن وقت است که میدانم لطف و عنایت پروردگار شامل حالم شده است...«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.»

قسمتی از وصیت نامه شهید مظلوم رحیمی خطاب به فرزندان برومند خویش :

دختران عزیزم .... سیده زهرا و فرزند پسرم سید محمد امین، باید تا آخرین لحظات حیات به مبارزه و دشمنی با نظام های فاسد و پوسیده به اشکال گوناگون برخیزید که موجب رضای حق و شادی روح من است، یک لحظه سکوت موجب غضب حق خواهد بود، زندگانی شما باید به پیروی از فرامین ائمه معصومین، رهبران راستین و مجاهدان جان بر کف با عزت و شرافت خاتمه یابد.

فیلم ماندگار

 

 

 

 

 

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
بهشت زهرا
در حال بارگیری نقشه...

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان