آلبوم تصاویر

خلاصه زندگی نامه

نام: عباس

نام خانوادگی: شاهوی

نام پدر: یوسف

زادگاه: تهران

زادروز: 27 آبان 1332

تحصیلات: کارشناسی ارشد

تخصص: مدیریت بازرگانی

شهادت: 7 تیر 1360

محل شهادت: دفتر حزب جمهوری

آرامگاه: بهشت زهرا، مقبره شهدای 72 تن

زندگی نامه

زندگی نامه شهید عباس شاهوی

شهید شاهوی در سال 1332 در شهر تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. در 5 سالگی نماز و اصول دین را فرا گرفت. در 12 سالگی به پدرش گفت مخارج عیدی مرا برایم قرآن مجید معنی دار بخر و همین کار او تمام خانواده را متعجب کرد که بچه 12 ساله از زرق و برق عید بگذرد و قرآن بخواهد. علاقه وافری به فراگیری علوم دینی داشت و می خواست به قم برود ولی به دلیل نبود امکانات منصرف شد. هر وقت سوال می شد می خواهی چکاره بشوی؟ می گفت می خواهم شاگرد آقای بروجردی شوم. از همان اول به خصوص در دانشگاه فعالیت سیاسی داشت و مخالف رژیم شاه بود. بعد از برگشتن از آمریکا در سن 23 سالگی به سرکار رفت و بعد هم در همان موقع ازدواج کرد. عباس همیشه حرفش شهادت بود و می گفت من لیاقتش را ندارم و همیشه به همسرش می گفت از خدا بخواه که در بستر نمیرم، یا در زمانی که به مملکت خدمت می کنم بمیرم و یا شهید شوم. او همواره به منظور جذب دانشجویان ایرانی و آشنایی آنان با اسلام، جلسات بحث و تفسیر، سخنرانی و سمینارهای مختلف برگزار می کرد و در هنگام تعطیلات به تشکیل پایگاه های اسلامی در دانشگاه ها مشغول بود.

شهید شاهوی بعد از اخذ درجه فوق لیسانس مدیریت بازرگانی علیرغم پیشنهاد دانشگاه های آن دیار به سبب تعهد مکتبی به میهن بازگشت و نقش به سزایی در قطع شدن دست واسطه های سرمایه دار داشت. از کارهای ارزشمند او می توان به کنترل شدید ارز و کمک های بسیار در مسیر تحقق اصل 44 قانون اساسی (ملی کردن تجارت خارجی) یاد کرد. از سخنان ایشان به طور دائم در همه جا پیروی از فرمایشات امام و ولایت فقیه بود؛ (این شما نیستید که به غرب احتیاج دارید، غرب است که به شما احتیاج دارد).

وی سرانجام در دفتر حزب جمهوری به همراه دوستانش به شهادت که آرزوی دیرینه اش بود رسید.

سوابق مبارزاتي: افشاي چهره ددمنشانه رژيم پهلوي ، برگزاري جلسات سخنراني و آشنا كردن جوانان با انديشه‌هاي والاي حضرت امام خميني(ره)، شركت در اعتراضات مردمي، تأسيس انجمن اسلامي دانشجويان" اُكلاهاما" با همكاري برخي همرزمانش، پاك‌سازي ادارات از وجود عناصر دست‌ نشانده رژيم پهلوي و تلاش براي بازگرداندن اموال بيت‌المال

كارهاي تشكيلاتي: عضويت در حزب جمهوري اسلامي

مسئوليت‌ها: سرپرستي كميته انتظامي مسجد قنات آباد، مدير گروه صنعتي ملي فولاد ايران، مدير عامل مركز تهيه و توزيع فلزات ايران و معاون وزير بازرگاني

تولد تا جواني

شهيد عباس شاهوي فرزند مرحوم يوسف 27 آبان سال 1332 ه.ش در محله قنات آباد تهران در خانواده‌اي متوسط ديده به جهان گشود. بنابر خوابي كه مادرش ديده بود نام او را عباس گذاشتند.

عباس از كودكي به خواندن و نوشتن ، تحصيل دين و فراگيري احكام شرعي علاقه فراوان نشان مي‌داد. در پنج سالگي نماز را اقامه مي‌كرد و اصول دين را نيزكامل فراگرفته بود. بنا به گفته اطرافيان ،‌هر وقت از او سئوالي مي‌شد با آرامش و متانت به يك يك سئوال‌ها پاسخ مي‌داد. عباس در 6 سالگي وارد مدرسه شد و به سبب تيزهوشي كه داشت وآزموني كه از او گرفتند به كلاس دوم راه يافت. او در دوران كودكي به بازي‌هاي كودكانه به ويژه بازي‌هاي فكري اشتياق فراوان نشان مي‌داد.

رفتار اجتماعي او الهام گرفته از تربيت صحيح اسلامي بود و همگان او را به سبب اخلاق حميده‌اي كه داشت تشويق مي‌نمودند.

در دوازده سالگي از پدرش خواسته بود به جاي عيدي و لباس عيد، براي او يك جلد كلام‌الله مجيد با ترجمه فارسي بخرد. پس از آن با قرآن اُنس بيشتري گرفت. و به فراگيري علوم قرآني در سطح هيأت‌ها و جلسات مذهبي و قرآني روي آورد.

مرحوم پدرش در خاطره‌اي از وي چنين نقل كرده است: « ... از كودكي هر وقت از او سئوال مي‌شد كه دوست داري چكاره شوي پاسخ مي‌داد : مي‌خواهم شاگرد آقاي بروجردي شوم».

با همين روحيه بود كه پس از پايان كلاس ششم تصميم گرفت براي تحصيل علوم حوزوي به قم برود اما موفق نشد و تحصيلات دبيرستان را در آموزشگاه حكيم نظامي سپري كرد.

او به نماز اول وقت و جماعت علاقه فراواني داشت. مرحومه مادر عباس در خاطره‌اي از فرزندش چنين نقل كرده است: «... عباس از همان كودكي به نماز علاقه داشت، وقتي كه نوجواني بيش نبود در نمازجماعت مسجد حاضر مي‌شد و حتي در صبح‌هاي برفي زمستان براي شركت در نمازجماعت به مسجد قنات‌آباد مي‌رفت».

در سال 1350 با قبولي در كنكور دانشگاه وارد مدرسه عالي حسابداري شد. او براي تأمين هزينه تحصيل ناچار شد وارد بازار كار شود. عباس نذر كرده بود با اولين حقوق خود به اتفاق خانواده‌اش به زيارت حضرت امام رضا (ع) برود و با گرفتن اولين حق‌الزحمه، نذر خويش را ادا كرد.

در سال 1353 پس از پايان تحصيل در مقطع كارشناسي براي ادامه تحصيل عازم آمريكا شد و مدرك كارشناسي ارشد خود را در رشته مديريت بازرگاني اخذ كرد. او در سال 1356 پس از پايان تحصيلات به ميهن بازگشت و در شهريور 1356 ازدواج كرد.

شهيد شاهوي و مبارزه عليه طاغوت

عباس با انديشه‌هاي بنيان‌گذار فقيد جمهوري اسلامي در مساجد و هيأت‌هاي مذهبي كه كانون اجتماع مردم انقلابي و متعهد بود آشنا شد. با تأمل در انديشه‌ها و بيانات حضرت امام خميني(ره) كه آن را برگرفته از كلام وحي مي‌دانست، خيلي زود جذب شخصيت و انديشه‌هاي ايشان شد.

پس از ورود به دانشگاه فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي خود را قوت بخشيد و با روشنگري، جوانان و دانشجويان را با آرمان‌هاي امام و مقتداي خويش آشنا نمود. هم چنين زماني كه در خارج از كشور مشغول تحصيل بود به همراه شهيدان محمد رواقي و حبيب‌اله مهمانچي انجمن اسلامي دانشجويان" اُكلاهاما" را تأسيس كرد. او از اين پس با سفر به شهرهاي مختلف آمريكا و برپايي جلسات سخنراني و تفسير قرآن،دانشجويان را با حقايق و همچنين انديشه‌هاي حضرت امام خميني(ره) آشنا مي‌نمود.

بازگشت او به وطن در سال 1356 ه.ش مصادف بود با افزايش اعتراضات ضد رژيم در كشور و عباس در اين مرحله نيز دوشادوش مردم انقلابي در صف تظاهرات شركت مي‌كرد. او هم چنين با تشكيل جلسات مختلف با موضوع " اسلام راستين و انسان‌ساز" ارزش‌هاي والاي اسلامي و انساني را به مردم معرفي مي‌كرد. او اعلاميه‌هاي حضرت امام را تهيه و با همكاري جوانان و دوستانش منتشر و توزيع مي‌نمود. شهيد شاهوي با تبحري كه در ساخت نارنجك‌هاي دستي داشت نقش به سزايي در تسخير پادگان ژاندارمري شاهپور ايفا نمود.

خانم زهرا زعفرانچي همسر مؤمنه شهيد شاهوي در خاطره‌اي از وي چنين نقل مي‌كند:‌« ... عباس از وجود فساد اداري و به يغما رفتن بيت‌المال و تضيع حقوق مردم در دستگاه‌هاي دولتي قبل از انقلاب ،‌بسيار ناراضي بود و از اينكه مي‌ديد ، مسئولان دست نشانده رژيم پهلوي چگونه باطل را جايگزين حق نموده‌اند، اشك حسرت مي‌ريخت و از خداوند مي‌خواست تا طعم شيرين حكومت اسلامي را بر اين ملت ستمديده ارزاني فرمايد و سرانجام دعاي سحر او و همه مظلومان اجابت شد و حق در مملكت طاغوت‌زده ايران جاري گشت».

شهيد شاهوي پس از پيروزي انقلاب اسلامي

با دميده شدن فجر انقلاب عباس شاهوي سر از پا نمي‌شناخت و همه توان خود را براي پاسداري از آرمان‌هاي والاي انقلاب اسلامي به كار گرفت. همسرش در اين رابطه مي‌گويد: « ... بعد از انقلاب در طول شبانه روز حدود 6 ساعت به منزل مي‌آمد . هميشه براي انجام مأموريت‌هاي اداري به استان‌هاي مختلف و مناطق روستايي سفر مي‌كرد. بارها شد با اينكه در تهران به سر مي‌برد اما به دليل سنگيني مسئوليتي كه به عهده داشت ، چند روز به خانه نيامد. هنگامي كه دخترمان به دنيا آمد ،‌عباس حتي فرصت نداشت كه به بيمارستان بيايد ...».

او ابتدا عهده‌دار سرپرستي كميته انتظامي مسجد قنات‌آباد شد. در كنار اين امر مهم به عنوان مدير گروه صنعتي ملي فولاد ايران منصوب شد. از اقدامات مهم او در زمان تصدي مسئوليت اين گروه‌، مي‌توان به تلاش‌هاي بي‌وقفه او براي خودكفايي اقتصادي، پاك‌سازي مديران وابسته و بازگرداندن اموال بيت‌المال به صاحبان اصلي آن اشاره كرد. عباس هم چنين با اعلام تشكيل حزب جمهوري اسلامي،‌ به عضويت آن درآمد و در صحنه‌هاي مختلف سياسي و اقتصادي با مشاركت حزب جمهوري اسلامي، خوش درخشيد.

او با لياقتي كه از خود نشان داد از سوي وزير بازرگاني دولت شهيد رجايي مأموريت يافت تا مركز تهيه و توزيع فلزات ايران را تأسيس كند و با درايت و تدبيري كه از خود نشان داد توانست اين مأموريت خطير را به نحو احسن به انجام رساند و به عنوان معاون وزير بازرگاني و نخستين مدير عامل مركز تهيه و توزيع فلزات ايران منصوب شد.

عباس شاهوي عاشق شهادت بود و مي‌گفت: « من لياقت اين فيض الهي را ندارم». همسرش مي‌گويد: « او هميشه از من مي‌خواست تا براي او از خداوند فوز عظيم شهادت را طلب نمايم و مي‌گفت از خدا بخواهيد من در بستر نميرم يا زماني كه به مملكت خدمت مي‌كنم جان ببازم و يا شهيد شوم».

سرانجام اشتياق عباس شاهوي به شهادت در آسمان‌ها مُهر تأييد خورد و شامگاه هفتم تير در كنار شهيد مظلوم آيت‌الله دكتر بهشتي و ياران آفتاب شربت شهادت را نوشيد.

همسرش آخرين خاطره ديدار خود با وي را چنين نقل مي‌‌كند: « آن روز وقتي از كار به خانه آمد بسيار مسرور به نظر مي‌رسيد. با مهرباني و اخلاق حسنه كه هميشه در وجودش پرتو فشاني مي‌كرد با اهل خانه رفتار نمود. پس از چند ساعت صحبت كردن با من و بازي با بچه‌ها ، نماز مغرب و عشاء را اقامه كرد و به سوي دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي كه قربان‌گاهش شد حركت نمود».

سبكبالان چو بگذشتند زين وادي به آرامي

غمي سنگين گراني مي‌كند بر دوش اين صحرا

از شهيد عباس شاهوي دو فرزند به نام‌هاي محمدمهدي(1357) و ليلا (1360) به يادگار مانده است.

تلاش براي اصلاح ساختار اقتصادي و بازرگاني كشور ويژگي‌ بارز شهيد

شهيد عباس شاهوي كه فساد اقتصادي و بازرگاني دوران قبل از انقلاب اسلامي را مشاهده كرده بود، مي‌دانست كه اصلاح اين امور از مهم‌ترين برنامه‌هايي است كه بايد دنبال شود. او معتقد بود يكي از مسئوليت‌هاي مديران و مسئولان ذي‌ربط در اين بخش نظارت كامل بر معاملات جاري و حمايت از سرمايه‌گذاران بخش خصوصي است. وضع قوانين عادلانه براي حمايت از توليدكننده و مصرف‌كننده از اهداف ديگر شهيد شاهوي بود كه همواره آن را دنبال مي‌نمود. او معظل گراني و تورم را يكي از مشكلات جدي مردم مي‌دانست از اين رو تلاش نمود در طول خدمت در وزارت بازرگاني اقدامات مؤثري را در اين خصوص انجام دهد.

او در مدتي كه در مركز تهيه و توزيع فلزات ايران مشغول خدمت بود توانست با اتخاذ سياست‌هاي اقتصادي صحيح،‌دست واسطه‌هاي سودجو را از اين بخش قطع كند.شهيد شاهوي در تدوين سياست‌هاي كنترل ارز و كمك به تحقق اصل 44 قانون اساسي نقش مؤثري داشت و همواره توصيه مي‌نمود تجار و بازرگانان در مسير خود هرگز از خط اسلام خارج نشوند كه در اين صورت اقتصاد كشور بيمه خواهد شد.

ويژگي‌هاي اخلاقي و شخصيتي شهيد

- مطيع اسلام

- پيرو ولايت فقيه

- اقامه فريضه امر به معروف و نهي‌ از منكر

- دوستي با قرآن

از سجاياي اخلاقي و شخصيتي شهيد عباس شاهوي به شمار مي‌رود.

فیلم ماندگار

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
بهشت زهرا
در حال بارگیری نقشه...

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان