نام: حبیب الله
نام خانوادگی: مهدی زاده طالعی
نام پدر: حسین
زادگاه: تبریز
زادروز: 22 دی 1330
تحصیلات: کارشناسی ارشد
تخصص: ریاضی
شهادت: 7 تیر 1360
محل شهادت: دفتر حزب جمهوری
آرامگاه: بهشت زهرا، مقبره شهدای 72 تن
زندگی نامه شهید مهدیزاد طالعی
شهید مهدیزاد در سال 1330 در تبریز متولد شد. با استعداد فراوانی که داشت تحصیلات عالیه را دنبال کرد و در رشته مدیریت و اقتصاد از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
انگیزه مبارزاتی وی پس از واقعه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ و حمله دژخیمان پهلوی به مردم بیدفاع، قوت بیشتری گرفت. در ماههای آخر خدمت سربازی هنگام تردد به پادگان محل خدمت خود، با برداشتن کلاه و پوشیدن کت بر روی اونیفورم، به صف انقلابیون میپیوست و مردم نیز که میدیدند یک افسر ارتشی در کنار آنان بر ضد ظلم و ستم شعار میدهند، انگیزه بیشتری پیدا میکردند. او یک مرتبه در راهپیمایی توسط مأموران دژبان مرکز ارتش شاهنشاهی شناسایی شد اما توانست از آن منطقه بگریزد.
او همچنین در تهیه اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) و انتشار آن و نیز جمعآوری کمک مالی برای اعتصابیون شرکت نفت آبادان نقش مؤثری ایفا کرد.
در روزهای آخرحیات منحوس رژیم پهلوی در تسخیر پادگانها فعال بود و در یازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ تا نیمههای شب در کمیته استقبال از حضرت امام انجام وظیفه نمود و نیمههای شب پس از بازگشتن به خانه، با راز و نیاز وتضرع، از درگاه خدوند متعال، مسئلت نمود تا رهبر و مقتدایش صبح دوازدهم به سلامت وارد وطن شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی جمشید آباد فعالیت میکرد. سپس به جهاد سازندگی رفت و همراه دوستانش عازم استان آذربایجانشرقی شد و با توجه به شناختی که از منطقه داشت، مشغول خدمت به روستائیان مناطق محروم گردید. پس از آغاز فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی، به عضویت این حزب درآمد و در بخش تبلیغات مشغول به خدمت شد. پس از مدتی با جدیتی که از خود نشان داد به عنوان مسئول امور استانهای حزب، منشاء خدمات فراوانی گردید. او به شهید دکتر بهشتی علاقه زیادی داشت و همیشه از صداقت و جذبه ایشان به نیکی یاد میکرد. شهید حبیبالله مهدیزاد طالعی، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،تصمیم گرفته بود برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، اما بعد از به ثمر نشستن نهال انقلاب، از این تصمیم خود منصرف شد و میگفت: «در چنین موقعیتی خارج شدن از ایران، لایق یک فرد مسلمان متعهد نیست.»
او همیشه آرزوی شهادت داشت و افسوس میخورد که چرا در جبهه نیست. حبیبالله چند ساعت قبل از فاجعه تروریستی هفتم تیر سال ۱۳۶۰، وقتی که با مادرش دربارهی تشکیل خانواده سخن میگفت از او خواسته بود تا روز سهشنبه 1360/04/09 با خانواده دختری که مادرش برای پیشنهاد به او پیشنهاد کرده بود برای آشنایی بیشتر قرار صحبت بگذارد اما گویا تقدیر چنین بود که عروسی وی در آسمانها برگزار شود. سرانجام حبیبالله مهدیزاد طالعی شامگاه هفتم تیر سال ۱۳۶۰، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل با پیکری پاره پاره به سوی معبود شتافت.
سوابق مبارزاتی: تهیه و انتشار اعلامیههای حضرت امام راحل، جمع آوری کمک به اعتصابیون شرکت نفت آبادان، حضور در تسخیر انقلابی پادگانهای رژیم
کارهای تشکیلاتی: عزیمت به مناطق دور افتاده کشور و کمک به محرومان (پس از پیروزی انقلاب اسلامی )، عضویت در حزب جمهوری اسلامی
مسئولیتها: همکاری با کمیته انقلاب اسلامی، همکاری با جهاد سازندگی و مسئول بخش تشکیلات در واحد امور استانهای حزب جمهوری اسلامی
تولد تا جوانی
حبیبالله مهدیزاد طالعی فرزند حسین،۲۲ دیماه ۱۳۳۰ ه .ش در شهر تبریز، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. مادرش نام زیبای حبیبالله را بر نوزاد خود نهاد و او با طی کمال طریق، نه تنها حبیبِ پدر و مادرش شد بلکه خداوند به واسطه شهادت او را برگزید و محبوب فرشتگان ساخت.
از کودکی با تعالیم اسلامی آشنایی پیدا کرد به طوری که قبل از رسیدن به سن تکلیف نمازش را مرتب ادا میکرد. او هم چنین در ماههای مبارک رمضان افطار خود را به نیازمندان میبخشید و خود با اندک غذایی بر سر سفره ضیافت الهی مینشست.
دوران ابتدایی را در مدرسه ایرانشهر و دبیرستان را در آموزشگاههای ثقهالاسلام و فردوسی تبریز گذراند. او در دروس ریاضی و زبان و ادبیات انگلیسی متبحر بود. در سال ۱۳۵۰ ه . ش در آزمون رشته ریاضی دانشکده مدیریت و اقتصاد کرج پذیرفته شد.
در دوران تحصیل همواره سعی میکرد، روی پای خود بایستد. بنابراین شبها به تدریس خصوصی میپرداخت و با اندک پولی که به دست میآورد ،هزینه تحصیل و خرید کتابهای دانشگاهیاش را تأمین میکرد.
در سال ۱۳۵۴ ه . ش موفق به اخذ مدرک تحصیلی کارشناسی شد و پس از مدتی عازم خدمت سربازی گردید و با درجه ستوان دومی در واحد اداری و کامپیوتری نیروی دریایی ارتش خدمت خود را سپری کرد.
شهید مهدیزاد طالعی و مبارزه علیه طاغوت
شهید مهدیزاد طالعی در دوران دانشجویی و همزمان با اوجگیری مبارزات ضد رژیم ، با اندوختههایی که در سایه مطالعه قرآن و نهجالبلاغه فراهم کرده بود، خیلی سریع جذب اندیشههای امام راحل شد. او هم چنین آثار و نوارهای سخنرانی شهید آیتالله استاد مطهری را تهیه و با بررسی در آن، خود را برای ایفای یک نقش مهم در کنار سایر مردم آماده میکرد.
انگیزه مبارزاتی وی پس از واقعه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ و حمله دژخیمان پهلوی به مردم بیدفاع، قوت بیشتری گرفت. در ماههای آخر خدمت سربازی هنگام تردد به پادگان محل خدمت خود، با برداشتن کلاه و پوشیدن کت بر روی اونیفورم، به صف انقلابیون میپیوست و مردم نیز که میدیدند یک افسر ارتشی در کنار آنان بر ضد ظلم و ستم شعار میدهند، انگیزه بیشتری پیدا میکردند. او یک مرتبه در راهپیمایی توسط مأموران دژبان مرکز ارتش شاهنشاهی شناسایی شد اما توانست از آن منطقه بگریزد.
او همچنین در تهیه اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) و انتشار آن و نیز جمعآوری کمک مالی برای اعتصابیون شرکت نفت آبادان نقش مؤثری ایفا کرد.
در روزهای آخرحیات منحوس رژیم پهلوی در تسخیر پادگانها خیلی فعال بود و در یازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ تا نیمههای شب در کمیته استقبال از حضرت امام انجام وظیفه نمود و نیمههای شب پس از بازگشتن به خانه، با راز و نیاز وتضرع، از درگاه خدوند متعال، مسئلت نمود تا رهبر و مقتدایش صبح دوازدهم به سلامت وارد وطن شود.
شهید مهدیزاد طالعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی جمشید آباد فعالیت میکرد. سپس به جهادسازندگی رفت و همراه دوستانش عازم استان آذربایجانشرقی شد و با توجه به شناختی که به منطقه داشت،مشغول خدمت به روستائیان مناطق محروم گردید . پس از آغاز فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی، به عضویت این حزب درآمد و در بخش تبلیغات مشغول به خدمت شد. پس از مدتی با جدیتی که از خود نشان داد به عنوان مسئول امور استانهای حزب، منشاء خدمات فراوانی گردید. او به شهید دکتر بهشتی علاقه زیادی داشت و همیشه از صداقت و جذبه ایشان به نیکی یاد میکرد. شهید حبیبالله مهدیزادطالعی، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،تصمیم گرفته بود برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، اما بعد از به ثمر نشستن نهال انقلاب،از این تصمیم خود منصرف شد و میگفت: «در چنین موقعیتی خارج شدن از ایران، لایق یک فرد مسلمان متعهد نیست».
او همیشه آرزوی شهادت داشت و افسوس میخورد که چرا در جبهه نیست. حبیبالله چند ساعت قبل از فاجعه تروریستی هفتم تیر سال ۱۳۶۰ ،وقتی که با مادرش دربارهی تشکیل خانواده سخن میگفت از او خواسته بود تا روز سهشنبه ۹/۴/۱۳۶۰ با خانواده دختری که مادرش به او پیشنهاد کرده بود برای آشنایی بیشتر و صحبت مراسم عروسی قرار بگذارد اما گویا دست تقدیر چنین بود که عروسی وی در آسمانها برگزار شود. سرانجام حبیبالله مهدیزادطالعی شامگاه هفتم تیر سال ۱۳۶۰، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل با پیکری پاره پاره به سوی معبود شتافت.
بصیرت و آگاهی ویژگی بارز شهید
شهید مهدیزادطالعی بسیار هوشیار و زیرک بود. با بصیرتی که داشت خیلی سریع میتوانست حق را از باطل تشخیص دهد. همواره به دوستانش توصیه میکرد با تیزبینی و تأمل مسیر خود را انتخاب کنند و برای اینکه در دام گروههای منحرف فکری گرفتار نشوند،در کلام و اندیشه آنان بیاندیشند. او در برابر توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی ، بسیار با فراست عمل مینمود و تا جایی که مطلع میگشت، پرده از نقاب پر از تزویر آنان برمیداشت.
ششم تیرماه سال ۱۳۶۰ و یک روز قبل از شهادتش، هنگامی که خبر ترور نافرجام حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) در مسجد ابوذر تهران منتشر شد از اینکه برادران نتوانسته بودند، توطئهی دشمنان را کشف کنند، بسیار اندوهگین بود. او اخبار و وقایع داخلی و خارجی را با دقت دنبال مینمود و معتقد بود، برادران و خواهران همواره باید ضمن حفظ روحیه انقلابی و جهادی خود، از اصول و مبانی اعتقادی اسلام و انقلاب اسلامی حراست و پایداری کنند.
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید
- پیروخط امام خمینی(ره)
- دانا و هوشمند
- مهربان و صمیمی
- شیفته حقیقت و عدالت
- دوستدار نماز و عبادت
- علاقهمند به تعالی فرهنگ اسلامی در کشور؛ از سجایای اخلاقی شهید حبیبالله مهدیزادطالعی به شمار میرود.