آلبوم تصاویر

خلاصه زندگی نامه

نام :عسل

نام خانوادگی :بدیعی

تولد :1356/2/19

محل تولد :تهران

تحصیلات :لیسانس تغذیه از دانشگاه آزاد اسلامی

همسر سابق:فریبرز عرب نیا

فرزندان:جانیار عرب نیا

 تاریخ فوت:1392/1/12

فیلم ماندگار

 آخرین نامه عسل بدیعی که در خندوانه خوانده شد

 

 

زندگی نامه

عسل بدیعی همسر سابق فریبرز عرب نیا است و یک پسر به نام جانیار دارد.

 او از سال 1375 به سینما راه یافت و با فیلم بودن یا نبودن فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد.او میتوانست پیشرفت بسیاری در این زمینه داشته باشد ولی هیچگاه تنوانست در فیلمهای بعدی این موفقیت را تکرار کند.
عسل بدیعی که در سال های اخیر بیشتر در تلویزیون و فیلم های کوتاه بازی می کند، معتقد است:«هر زمان که نقشی در من این حس را به وجود بیاورد که می توانم زندگی اش کنم به سمتش خیز بر می دارم و به کوتاه یا بلندی اش اهمیت نمی دهم.»
عسل بدیعی هم مثل بسیاری معتقد است «بودن یا نبودن» یکی از شاخص ترین کارهایش است و این کار را بیشتر از بقیه دوست دارد. 
تولد «جانیار» باعث دوری سه، چهار ساله بدیعی از سینما شد و شاید این دلیلی بود تا او در سال های اخیر از ستاره شدن محروم شود. خودش در این باره می گوید:«وقتی آدم سه چهار سال دور است برای شروع مجدد احتیاج به یک فرصت خوب دارد. پس از بازگشتنم خیلی پیشنهاد سینمایی داشتم ولی هیچ پیشنهادی را برای بازگشت مجدد به سینما اطمینان بخش ندیدم و ترجیح دادم آرام آرام کار کنم. علاوه بر این من از آن دسته آدم هایی نیستم که برای رسیدن به یک هدفی در مقطعی همه چیز را فدا می کنند. بچه دار شدنم در آن مقطع باعث شد مسؤولیتی که در قبال پسرم داشتم و لذت مادری را در اولویت قرار بدهم.»
بازیگر فیلم های کوتاهی چون «من تنها»، «آخرین ساعات زندگی یک مرد معمولی» و «اصغر، پیکان و همسرش و زندگی کمی غیرعادی تر» درباره تجربه بازی در فیلم کوتاه می گوید:«حضور در این فیلم ها برای من تجربه بسیار خوبی بود. در جایگاه یک بازیگرحضور در فیلم کوتاه هیچ تفاوتی با یک فیلم بلند ندارد.
بازیگرهای متفاوت فرمول های خاص خودشان را دارند. من هم باید بگردم فرمول خاص خودم را پیدا کنم که با فیزیکم، روحم، حس درونیم، میمیک و تپش قلبم هماهنگی داشته باشد. هر زمان که نقشی در من این حس را به وجود بیاورد که می توانم زندگی اش کنم به سمتش خیز بر می دارم و به کوتاه یا بلندی اش اهمیت نمی دهم.»
بهترین چیزی که عسل بدیعی از آن حس عید می گیرد، تغییر فصل و نفس کشیدن طبیعت است. او می گوید:«وقتی کوه می روم و ابرها را می بینم، احساس می کنم بهار نزدیک است. در روزهای آخر اسفند و اولین روزهای فروردین راه رفتن و نفس کشیدن در تجریش و باغ شاتر را دوست دارم.»
عسل بدیعی در تاریخ 11 فروردین 1392 به حالت کما رفت و پس از انتقال به بیمارستان لقمان در روز 12 فروردین (1 آوریل 2013) دچار مرگ مغزی شد، در گزارش های اولیه خبرگزاری ها در مورد علت مرگ به مواردی همچون مسمومیت شدید دارویی، ایست قلبی و مشکلات تنفسی اشاره شده بود. در واکنش به این اخبار رضا داوودنژاد همسر خواهر عسل بدیعی، مسمومیت دارویی را شایعه دانست و مشکل قلبی ناشی از دشواری تنفسی و در نهایت مرگ مغزی را سبب مرگ وی اعلام کرد. در نهایت در روز 13 فروردین پزشک وی علت مرگ مغزی را پارگی عروق مغزی و به دنبال آن خونریزی مغزی و ایست تنفسی عنوان کرد. دکتر سهرابی اعلام کرد که پس از بررسی های پزشکی، مشخص شده ضایعه نخاعی در پشت گردن باعث مرگ مغزی وی گردیده است.
بنابر گفته رضا داودنژاد ریه، قلب، دو کلیه و کبد وی در طی روزهای 14 و 15 فروردین به بیماران نیازمند پیوند زده شد. پیکر عسل بدیعی هجده فروردین از روبه روی تالار وحدت به سمت بهشت زهرا تشییع شد و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد.
فیلم های سینمایی عسل بدیعی
  • (1387) شیرین (عباس کیارستمی)

  • (1386) هم خانه (فیلم) (مهرداد فرید)[23]

  • (1385) سربلند (سعید تهرانی)

  • (1384) پروانه ای در مه (محمدجواد کاسه ساز)

  • (1382) شمعی در باد (پوران درخشنده)

  • (1379) از صمیم قلب (بهرام کاظمی)

  • (1379) هفت پرده (فرزاد مؤتمن)

  • (1378) دست های آلوده (سیروس الوند)

  • (1376) بودن یا نبودن (کیانوش عیاری)

عسل بدیعی در تلویزیونی
  • نیلا زنده است

  • به سلامت بانو (1391)

  • خانه پدرم (1391)

  • بلوتوث تو روشن کن (1390)

  • نامه ای به خواهرم (1390)

  • راه رفتن روی خطوط (1389)

  • روز هشتم (1388)

  • در فلق بود (1388)

  • قفل یعنی کلید (1387)

  • مرد زیبا (1387)

  • آبی گاهی آسمان (1386)

  • اکباتان (1386)

  • مزد عشق (1386)

  • غزل

مجموعه های تلویزیونی عسل بدیعی
  • ششمین نفر (1390)

  • زمین انسان ها (1389)

  • تا صبح (مستانه) (1385)

فیلم کوتاه عسل بدیعی
  • اصغر پیکان، همسرش و زندگی کمی غیرعادی تر (1388)

  • من تنها (1384)

  • آخرین ساعات زندگی یک مرد معمولی

 
لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
تهران
در حال بارگیری نقشه...

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان