آلبوم تصاویر

یادکد کد یادها


×زندگینامه 

شهیدمسعودمحبی کردسفلی فرزندشیرمحمد  شهیدنیروی انتظامی در سال ۱۳۴۱/۱/۲۵درشمیران تهران به دنیا امددرهمان اوایل نوجوانی به بسیج دارابادپیوست وبه تظاهرات علیه شاه با دوستانش می پرداخت ودرسال ۱۳۵۷/۱۲۱۳بادوستش شهید محمودقیدی هنگام نگهبانی شبانه ازاموال بیت المال درمنزل تیمسارامیری توسط منافقین کوردل هدف اثابت گلوله قرارگرفت وهمراه دوستش در سن ۱۶سالگی به شهادت رسیدند.

با همان سنو سال کم در راهپیمایی‌ها و تظاهرات علیه شاه شرکت می‌کرد. سر پرشوری داشت و پدرم که جوان 15 ساله‌اش را خوب می‌شناخت مرتب می‌گفت: «نرو» ولی مسعود دردوران مبارزه رشد فکری و عقلی‌اش بیشتر از سن و سالش شده بود. او امام خمینی (ره) را نجات دهنده ایران می‌دانست و با تمام وجود دوستش داشت. این اواخر علاوه بر مبارزه و تظاهرات با رفقایش آستین بالا زدند و شروع کردند به خدمت رسانی به فقرا و نیازمندان نمی‌دانستم که این کار را به توصیه امام خمینی (ره) انجام می‌داد یا ابتکار خودش بود ولی هرچه بود برای خدمت رسانی سرازپا نمی‌شناخت. زمستان سال 57 در سرمای استخوان سوز شمیران نفت کمیاب شد. مسعود و دوستانش پیت به دست در خیابان‌های تهران گشتند و هرطور که بود برای گرم کردن خانه فقرا نفت تهیه کردند. اعتراض و مبارزه ادامه داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد. روزهای اول نظم ادارات بهم ریخته بود و بعضی دنبال سوء استفاده از شرایط پیش آمده بودند تا از این طریق مردم را خسته و پشیمان کنند. یک روز غائله و بلوای خیابانی بود، روز بعد کمبود نان و اخلال در توزیع آرد سهمیه ای نانوایی‌ها، روز سوم اعتصاب کارگران فلان کارخانه به دعوت چریک‌های فدایی خلق و... انگار دست‌هایی درکار بود که نگذارد آب خوش از گلوی این مردم پایین برود. ولی جوانان انقلابی بیشتر از قبل آمدند پای کار. کمیته‌های مردمی تشکیل شد تا علاوه بر تأمین امنیت به اوضاع آشفته اول انقلاب سرو سامانی بدهند. در منطقه دارباد شمیران پیرمردها و پیرزن‌هایی که توان مالی یا جسمی بیرون رفتن از خانه و ایستادن در صف نان و نفت را نداشتند شناسایی شدند. مسعود و دوستانش برای آن‌ها نون می‌خریدند و شبانه به در خانه‌هایشان می‌رساندند. کار برای انقلاب شب و روز نداشت. دیگر کمتر به خانه می‌آمد. شب‌ها یا مشغول پست بود و گشت زنی یا اینکه از خانه‌های بزرگ طاغوتی‌های فراری مراقبت می‌کرد که تبدیل به خانه تیمی منافقین نشود. یکی از آن خانه‌های ویلایی منزل تیمسار امیری بود در محله دارآباد. صبح روز 13 اسفند 57 که نیروهای کمیته شمیران برای تحویل گرفتن پست به خانه تیمسار مراجعه کردند با جسد بی جان برادرم مسعود محبی کردسفلی و محمود قیدی که باهم پست می‌دادند مواجه شدند. گروهک منافیقن برایشان کمین شبانه گذاشته بود و در همان خانه این دو جوان پاک را ترور کرده بودند.

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان