آلبوم تصاویر

یادکد کد یادها

سال ۱۳۳۶ شهر دامغان شاهد ولادت کودکی بود که «مهدی» نام گرفت، تا هدایتگر خیل عظیمی از جوانان و نوجوانان این سرزمین باشد. دیری نپایید که خانواده اش عزم تهران کرده و در محله جنوب شهر، زندگی پرمعنویتی را آغاز نمودند. هر چه از دوران تحصیل اش می گذشت نبوغ و استعداد فوق العاده او بیش از پیش خودنمایی می کرد و همواره از دانش‌آموزان موفق مدارس بود. گذشت لحظات، فرصت هایی طلایی بود تا او کتاب های بیشتری را مطالعه کرده و مشتری ثابت کتابخانه محله و مدرسه گردد، تا جایی که قبل از پایان مقطع دبیرستان، کتب مذهبی بسیاری را خوانده بود. علاوه بر مطالعه و تفکر و تحقیق، مهدی بسیار با قرآن کریم مانوس بود و علاوه بر مطالعه‌ی معانی و تفاسیر قرآن، تلاوت قاریان برجسته را همواره می شنید ؛ خصوصا به تلاوت استاد مرحوم محمد صدیق منشاوی قاری برجسته مصری علاقه‌مند بود و تلاوت سوره فجر این استاد را گوش می داد.

حُسن خلق مهدی، او را چهره ای محبوب و مورد احترام در میان اقوام و آشنایان نموده و تواضع و فروتنی اش زبانزد خاص و عام بود. از دوران کودکی، کمک به اقشار محروم و مستضعف را آغاز کرد و حتی در دوران دانشجویی اش نیز معلمی و تدریس خصوصی را از خانه های بالای شهر با پول های هنگفت را رها نمود و پس از پیگیری های مکرر، آرزوی دیرینه اش که معلمی در مدارس جنوب شهر بود تحقق یافت. دیری نپایید که دانش آموزان از هر طیف و سلیقه سیاسی و عقیدتی، شیفته مرام و مسلک آن بنده پاک الهی گردیدند و از دامن آلوده گروهک های منافق و منحرف رسته و به جبهه خط امامی ها پیوستند. بنده ای که تا پاسی از شب به تجهد و راز و نیاز با معبود خویش مشغول بوده و بسیاری از روزها را نیز روزه می داشت.

سال ۱۳۵۴ و قبولی مهدی در رشته مهندسی راه و ساختمان نقطه عطفی گردید در جنبش دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران؛ و شور و نشاط توأم با تدبیر و شجاعت مهدی، بسیاری از دانشجویان را حرکتی اسلامی بخشید بویژه آنکه به انتخاب دانشجویان، او نماینده کلاس گردیده و در کنار مسئولیت هایی همچون اداره کتابخانه اسلامی دانشکده و عضویت در شورای مرکزی دانشجویان، شاگرد ممتاز دانشکده بود. فعالیت های صنفی – سیاسی اش، وابستگان رژیم منحوس پهلوی را به زحمت انداخته و همواره تحت تعقیب ساواک بود. بویژه آنکه در دورانی که خواندن نماز از سوی رژیم، فعالیت سیاسی محسوب می شد؛ خیلی اوقات مهدی، پیش نماز مسجد دانشگاه بود. ابتکار او در برگزاری برنامه های کوهنوردی برای جدایی کامل جوانان از گروهک منافقین و انسجام آنها در فعالیت های مذهبی به ثمر نشست و اینگونه تظاهرات ها و راهپیمایی های گوناگونی را سازماندهی و اجرا کرد که در دوران انقلاب با پخش فیلم و اسلاید و دیگر کارهای تبلیغی در میان راهپیمایان بویژه روشنگری در مساجد تهران به اوج خود رسید تا جایی که پس از بازگشایی مجدد دانشگاه ها «سازمان دانشجویان مسلمان دانشکده فنی» را بوجود آورده و مهدی مسئول انتشار نشریه «هجرت» گردید.

آنچه هر قلم رانی را از توصیف زندگانی پر فراز و نشیب مهدی عاجز می نماید روح متعالی، شخصیت منحصر به فرد و چند بعدی اوست که شایسته دانستیم رشحه ای از حیات معنوی اش را اینگونه بازروایی نماییم.

۱) معلمی دلسوز: رفتار جذاب و حضور مستمر مهدی در میان دانش آموزان، موجب حیرت و شگفتی تمامی مسئولان و معلمان مدارس بود که توانسته بود درس ریاضی را با آموزه های دینی ممزوج نماید، و اینگونه بود که بیش از هزار نفر از دختران و پسران شاگردش، اشک فراق در شهادت آن شمع ابدی ریختند.

۲) دانشجویی فعال و مبارز: از طراحان و فعالان اصلی در برگزاری تجمعات دانشجویی و مردمی بوده و محور اصلی ساختن شعار و نیز فریادگر شعارها از حنجر انقلابی خویش بود.

نقش روشن مهدی در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، نام او را نیز در زمره «فاتحان لانه» ثبت نمود و «نماینده دانشجویان پیرو خط امام(ره)» و «مسئول برگزاری گردهمایی جنبش های آزادی بخش جهان» در تهران گردید.

بسیاری از اطلاعیه ها و بیانیه های جنبش دانشجویی را می نوشت و گاه با کلام قرّاء خویش در اجتماعات مردمی بویژه نماز جمعه تهران قرائت می نمود. مهدی در مقابل دشمنان، سرسخت و در مواجهه با دوستان بسیار مهربان بود. هیچ یک از گروه های منحرف، حریف مباحثه و مناظره با او نبودند و در مقابل تمام نحله های فکری، پیروزمندانه غالب می گردید.

۳) روزنامه نگاری بصیر: پیرامون تمام وقایع و اتفاقات روز قلمرانی می کرد و از تحلیل های عمیق سیاسی تا مقالات طنز و فکاهی را بسیار بلیغ و فصیح می نگاشت و در روزنامه ها و نشریات چاپ می نمود. در تمامی حوزه های بین المللی و داخلی مواضعی صریح و شفاف اتخاذ کرده و فرمانده پیروز جنگ نرم در مقابله با امپریالیسم، لیبرالیسم و پیاده نظام استکبار و صهیونیسم در داخل کشورمان بویژه روشنگری نسبت به جنایات فرقه منحرف منافقین بود و سدی آهنین در برابر سلطه فرهنگی و سیاسی استکبار جهانی بوده و هیچ امتیازی را برای جریانات روشنفکری قائل نبود و در این راه، جز چند ساعتی در شبانه روز استراحت نمی کرد. مقالات و تحلیل های این شهید بزرگوار با نام مستعار «م . فنی» به چاپ می رسید و برای همگان معما شده بود که «م . فنی» با این نوشته های تند و تیز چه کسی است؟!

۴) جهادگری عاشق و خستگی ناپذیر: مهدی از همان دوران ابتدایی کمک به محرومین را آغاز کرد، آنجا که مستخدم مدرسه شان توان کار نداشته و او که دانش آموز ابتدایی بود صبح ها زودتر به مدرسه رفته و ظهرها هم دیرتر می آمد تا مدرسه را تمیز کند.

وقتی بحث ساماندهی مناطق مختلف جهادسازندگی مطرح شد، یکی از حساس ترین بخش ها «امور استانها» بود که بایستی در هر استانی، شورا و تشکیلاتی را برای جهاد ایجاد می کرد و به همین خاطر، زحمات زیادی داشت که مهدی مسئول یکی از پنج قسمت این مجموعه بوده و کارهای آن مناطق را پیگیری می کرد.

شهید رجب بیگی نشریه داخلی جهاد را شامل اخبار محرمانه و تحلیل های سیاسی برای بصیرت بخشی کلیه اعضای شاغل و افتخاری جهاد، منتشر می نمود که نهایتاً منجر به تشکیل دفتر سیاسی جهاد گردیده و مهدی عضو شورای چهار نفره این دفتر و مدتی نیز مسئول دفتر سیاسی بود.

۵) شاعری دلسوخته: مهدی ده ها شعر و نوحه و سرود انقلابی از خود به یادگار گذاشته که در آخرین سروده اش (چند روز قبل از شهادت) خبر از شهادت خود می دهد. گویا قبل از سرودن این غزل، تفألی به قرآن کریم زده و مژده وصال را از حضرت دوست جلت عظمته هدیه گرفته است.

سرودهای او به مناسبت تسخیر لانه جاسوسی و تشکیل گروه سرود از دانشجویان پیرو خط امام (ره) خود نیز حکایتی مفصل دارد که مهدی و یارانش هنگام تجمع مردمی مقابل لانه، بالای اتاق نگهبانی رفته و بسیاری از سرودها را نیز تک خوانی می نمود.

۶) مداحی عاشق: نفس گرم مهدی در هیئات مذهبی و آوای الهی اش هنوز گوش و جان مستمعین را تشنه صوت زیبایش نموده است. هنر آن مداح شهید، آمیختن معارف کربلای حسینی و قیام انقلاب خمینی بود که در نوحه های خود، مظلومیت سیدالشهداء علیه السلام و یارانش را توأم با لعن و مرگ بر آمریکا و استکبار توأم کرده و روح سلحشوری و قیام را در مخاطبین به اوج می رساند. زیباترین تصویری که از مهدی عزیز به یادگار مانده مداحی ظهر عاشوراست که در میان خیل عظیم جمعیت در محوطه لانه جاسوسی اقامه عزا و قیام نموده است.

بی شک، آنچه بر این لوح سپید جاری شد نمی تواند ویژگی های ممتاز و کم نظیر شهید عزیز ما را توصیف نماید مگر آنکه خوانندگان محترم، نوشته های مهدی را به دقت مطالعه نمایند تا به شخصیت چند بعدی آن جوان ۲۴ ساله پی ببرند.


و اما شهادت:

با توجه به دستگیری برخی از سران منافقین در شهریور ماه ۱۳۶۰، قرار بود آن فرقه ضاله، سوم مهرماه غائله ای به پا کنند که به دلایلی تجمعات آنها شکل نگرفت و در پنجم مهرماه آشوب های خیابانی شان را در بسیاری از خیابان های محوری تهران به راه انداختند و بخش هایی از شهر را مختل نمودند. شهید رجب بیگی با مشاهده شلوغی های غیرطبیعی خیابان که از ساختمان جهاد در خیابان قدس شاهد آن بود، عزم خانه نموده و سلاح کمری خود را برداشت تا عازم مبارزه گردد. مهدی قیام و جهاد را تنها در حوزه فرهنگ و هنر نمی دانست بلکه مجاهدی بود که در لبیک به ندای ولیّ زمان، مقابل گلوله های خصم هم می ایستاد و در کارزار مبارزه مسلحانه نیز حضوری فعال داشت.

از آنجایی که سران منافقین نیز همچون فعالان مذهبی آن دوران، غالباً از دانشجویان بودند و مهدی نیز بارها و بارها در نشریات مختلف علیه منافقین، مطالب و تحلیل های متقنی نوشته بود، در مسیر برگشت شناسایی می شود و توسط منافقین کوردل با ۷گلوله به درجه رفیع شهادت نایل می گردد و در بهشت حضرت زهرا علیها السلام (قطعه ۲۴ ردیف ۹۷ شماره ۴) حیات طیبه اخروی خود را آغاز می نماید تا مزار پاکش در دنیای ما جا ماندگان، زیارتگاه شاگردان و همرزمانش گردد.


دستنوشته‌ی از مهندسِ "معلم": مهدی رجب‌بیگی

خدایا... به آدم ابوالبشر بگو که از هابیل تاکنون، همواره شهیدمان کرده‌اند!…

خدایا! چه رنج بزرگی است!

تو می‌دانی که ما چه دردی می‌کشیم؛ پنداری که چون شمع آب می‌شویم. ما از مرگ نمی‌هراسیم، اما می‌ترسیم که بعد از ما، ایمان را سر ببرند و اگر دل از سوختن برگیریم، روشنایی نابود شود و جای خود را دوباره به شب بسپارد، پس چه باید کرد؟

از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از سوی دیگر، باید شهید شویم تا آینده بماند! هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید امروز بمانیم تا فردا شهید نشود! عجب دردی! کاش راهی بود تا امروز شهید شویم و فردا باز زنده گردیم تا دوباره شهید شویم.

آری، یاران همه به سوی مرگ رفته‌اند در حالی که نگران «فردا» بودند.

خدایا نکند وارثان خون این شهیدان در راهشان گام نزنند؟ نکند شیطان‌های کوچک با «خون» اینان «خان» شوند؟ نکند زمین «خونرنگ» به تسخیر هواداران «نیرنگ» در آید؟
نکند جنگ یاران‌مان به چنگ «فرنگی مسلکان» افتد؟ نکند «خونین کفنان» در غربت بمیرند تا «خویش باوران غرب» کام گیرند؟

خدایا! ماندن چه قدر دشوار است و در غربت زمین، بی‌یار و یاور حضور داشتن، همانند غیبت است. انگار که کمرمان شکسته و زنجیر درد، دست‌هامان را بسته و غم در سینه‌مان نشسته است.

ما از نبودن یاران‌مان رنج نمی‌بریم؛ بلکه از بودن خویش در رنجیم!... ما می‌دانیم که آن‌ها زنده‌اند و ما مرده‌ایم.

 

مهدی رجب‌بیگی


خون شد دلم خدایا رحمی نما به حالم
تا قله هدایت، یاران من برفتند
همچون پرنده عاشق، من عاشق پریدن
ما عاشقان همره، عهد سفر ببستیم
سرخ است دشت میهن از خون پاک مردان
یک آسمان ستاره، یک دشت پر ز لاله
از قامت شهیدان برپاست پای لاله
همچون همه شهیدان، این است آرزویم
رفتند جمله یاران، سوی خدا شتابان
آه ای خدای رحمن حال مرا بگردان
یا رب بگو شهادت معراج تا سعادت
ای شاهدان تاریخ دیدار تازه گردد
آیم به سوی جنت تا رویتان ببینم
از دوری رفیقان آشفته شد خیالم
گم گشته ام خدایا در کوچه ضلالم
اندر غم شهیدان، بشکسته هر دو بالم
آن کاروان برفت و آمد غم ملالم
زرد است روی زارم، افتاده چون هلالم
روئید از دل شب، من ماندم و خیالم
بشکسته پشتم از غم در غصه بی مثالم
اندر ره خمینی، پویم ره کمالم
من از فراق آنان هر روز و شب بنالم
از هجر می گدازم، نزدیک کن وصالم
کی می شوید نصیبم ؟ پاسخ بده سؤالام
فالی گرفته ام دوش، خونین نمود فالم
مهمان شوم شما را گر حق دهد مجالم

 

مهدی‌ رجب‌بیگی


لینک مداحی شهید مقابل لانه جاسوسی، عاشورای۵۸ :

https://www.aparat.com/v/nak5x

 

لینک خرید "کتاب زندگی" (زندگی‌نامه شهید مهدی رجب بیگی)

ناشر:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نویسنده:اصغر استاد حسن معمار
تاریخ اولین چاپ: 1390 
https://bookroom.ir/book/13468/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%AC%D8%A8-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%DB%8C

 

لینک خرید کتاب  "می‌رویم تا خط امام بماند" (زندگی‌نامه و مجموعه آثار شهید مهدی رجب بیگی) این کتاب اثر مهدی رجب‌بیگی بوده و چاپ 3 آن در سال 1362 توسط انتشارات هجرت منتشر شده است


https://www.gisoom.com/book/113516/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85-%D8%AA%D8%A7-%D8%AE%D8%B7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%AC%D8%A8-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%DB%8C/?iwantbook

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
بهشت زهرا, , تهران, قطعه 24, ردیف 97, شماره 4
در حال بارگیری نقشه...
مسیریابی
بستن

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان