آلبوم تصاویر

یادکد کد یادها

علی انصاریان متولد ۱۴ تیر ۱۳۵۶ در تهران، بازیکن قبل و بازیگر اکنون است. او هر سه حرفه پرطرفداران در ایران را تجربه کرده، ابتدا بازیکن فوتبال بود سپس خواننده شد و هم اکنون وارد حرفه بازیگری و تهیه کنندگی و حتی کارگردانی شده است و سابقه بازی در پرسپولیس و همینطور استقلال را دارد ! انصاریان ۶ بازی ملی در کارنامه خود دارد.

علی انصاریان  فوتبال حرفه‌ای را از سال ۱۳۶۹ با عضویت در تیم جوانان پیام تهران آغاز کرد. بانک سپه، بانک ملی و فجر سپاسی دیگر تیم‌هایی بودند که علی انصاریان در رده جوانان در آنها بازی کرد در ادامه به تیم بزرگسالان فجرسپاسی ملحق شد تا فوتبالش را حرفه‌ای تر ادامه دهد. او سال ۱۳۷۷ پیراهن پرسپولیس را بر تن کرد و در ۸۸ بازی ۶ بار تواست برای سرخ‌های پایتخت گلزنی کند.

او یک سال به سایپا رفت در ادامه دوباره به پرسپولیس برگشت و در دو سال ۴۸ بار برای این تیم به میدان رفت. این مدافع میانی سال ۱۳۸۶ راهی استقلال شد در ۲۳ بازی هم پیراهن این تیم را پوشید. استیل‌آذین، استقلال اهواز، گسترش فولاد تبریز و شاهین بوشهر از دیگر تیم‌هایی بودند که انصاریان برای آنها بازی کرد و در نهایت در سال ۱۳۹۰ رسما از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.

مدافع نام آشنای فوتبال ایران ۶ بار هم برای تیم ملی فوتبال ایران به میدان رفت و برای این تیم افتخار آفرینی کرد.

علی انصاریان درگذشت +زندگینامه

 

علی انصاریان درگذشت +زندگینامه

علی انصاریان در بعد از پایان فوتبالش، وارد عرصه بازیگری شد و در فیلم‌هایی چون پاداش سکوت، کلاف، شروع یک پایان، حکم تیر، دو روز تا ماندن، حس خوب زندگی،اژدر، کلوپ همسران و رمانتیسم عماد و طوبا نقش آفرینی کرد. "رمانتیسم عماد و طوبا" در جشنواره سی و نهم فیلم فجر اکران شد.

علی انصاریان درگذشت +زندگینامه

 

علی انصاریان درگذشت +زندگینامه

این مصاحبه قدیمی یکی از مجلات با علی انصاریان است که در آن آرزویش را می‌گوید:

 

مادر از نگاه علی انصاریان؟

مادر شریف‌ترین و پاك‌ترین موجود است. به نظر من اگر خدا می‌خواست قدرت خود را به ما نشان دهد، با آفریدن مادر این كار را انجام داده است. تمام خوبی‌های خدا در مادر خلاصه شده است.

چقدر موفقیت امروز خود را مدیون مادرتان هستید؟

همه آن را؛ البته هم مدیون پدرم هستم و هم مدیون مادرم. پدرم خدابیامرز من و برادرم (محمد) را برای پیشرفت خیلی تشویق می‌كرد و در کنار مادرم نقش عمده‌ای برای پیشرفت ما داشت. او كل هفته را سركار بود و فقط روز جمعه- تنها روز تعطیل او- از صبح تا شب درخدمت ما بود؛ ابتدا ما را به حمام می‌برد، بعد به خانه برمی‌گشتیم، ظهر به لاله‌زار می‌رفتیم و فیلم تماشا می‌كردیم و بعد از آن به استادیوم آزادی برای تماشای فوتبال می‌رفتیم. مادرم هم كه جای خود دارد؛ زحمات او برای ما بی‌دریغ بود و در هیچ كاری برای ما كوتاهی نمی‌كرد.

پس ایشان نگذاشتند كه شما كمبودی در كودكی داشته باشید؟

ما خانواده ثروتمندی نبودیم. من در یك خانه 40 متری بزرگ شدم. من و محمد با هم بلال می‌فروختیم، شانسی و آلاسكا می‌فروختیم. بعد از آن تراشكاری، قاب‌سازی، مكانیكی و. . . كارهایی بود كه من در طول تابستان انجام می‌دادم. در بازار هم پادویی كرده‌ام؛ برای اینكه پول اتوبوسی را كه با آن سر تمرین می‌رفتم تامین كنم. شاید باورش برای خیلی‌ها سخت باشد اما من اینگونه زندگی كرده‌ام.

چقدر در تمام این سال‌ها سعی كردید فرزند خوبی باشید و زحمات مادرتان را جبران كنید؟

خیلی. هر زمان هر پولی كه به دست آورده‌ام، 70 درصد این پول را برای خانواده‌ام کنار گذاشته‌ام و خودم تنها 30 درصد آن پول را برداشته‌ام. همیشه اولویت اول من خانواده‌ام است و بعد به خودم اهمیت می‌دهم. من هرچه دارم از صدقه سر پدر و مادرم است.

حاضرید برای مادرتان چه كارهایی انجام بدهید؟

دوست دارم آنقدر زندگی كنم كه یك روز قبل از مادرم نباشم.

آیا مادرتان آرزویی داشته كه شما برایش برآورده كنید؟

سعی می‌كنم كه سالی یك‌بار مادرم را به مشهد بفرستم ولی فكر كنم سفر مكه یكی از آرزوهای مادرم بود. نكته جالب آنكه آن سالی كه مادرم را به مكه فرستادم و ایشان از سفر برگشتند، من همراه تیم‌ملی در بازی‌های جام ‌ملت‌های آسیا، در سوریه و در حرم مطهر حضرت زینب (س) بودم و خودم 70 روز بعد به سفر مكه رفتم.

فكر می‌كنید مادرتان به دلیل شهرتی كه شما دارید. بین شما و فرزندان دیگر فرق گذاشته است؟

صددرصد. همیشه غذایی را كه من دوست داشتم درست می‌كند (باخنده). البته گاهی از ما می‌پرسید كه غذا چی می‌خورید و ما هم اسم غذایی را می‌گفتیم ولی او باز هرچه را كه خودش دوست داشت، درست می‌كرد.

و پدرتان چطور؟

سال 88،87 درگیر مریضی پدرم شدم و جا دارد كه اینجا از حاج محمدرضا زنوزی رئیس باشگاه گسترش هم تشكر ویژه‌ای داشته باشم و از فرهاد كاظمی عزیز. من مدام در حال تردد بین تمرین و بیمارستان بودم. این عزیزان خیلی به من كمك كردند. آن سال‌ها آنقدر تحت فشار بودم كه دیگر نمی‌خواستم فوتبال بازی كنم. حتی این روزها در فیلم‌هایی كه بازی می‌كنم، بالاترین حس من زمانی است كه به پدرم فكر می‌كنم و گریه می‌كنم؛ یعنی به من می‌گویند سه، دو، یك. . . بعد از 30 ثانیه گریه می‌كنم. چون یاد تمام خاطراتی كه با پدرم داشتم، می‌افتم. پدر من فرد خیلی آرامی بود. محمد خیلی شبیه به پدرمان است و همیشه با نگاه كردن به محمد یاد او می‌افتم.

شهرت در تمام این سال‌ها باعث نشده از مادر و اعضای خانواده دور شوید؟

اصلا شهرت روی روابط ما تاثیر نگذاشته است. من هم آدمی هستم مثل محمد و مثل شما. شهرت لطفی است از جانب خدا و از نظر من هیچ فرقی بین من و آن كارگر عزیز شهرداری كه شب‌ها صدای خش‌خش جارویش را می‌شنویم، نیست. با شهرت هیچ اتفاقی برای كسی نمی‌افتد. صد هزار نفر در استادیوم تو را تشویق می‌كنند ولی دو ساعت بعد استادیوم خالی است و هیچ صدایی و هیچ تشویقی در كار نیست.

چرا تاكنون ازدواج نكردید و همسر ایده‌آل از نگاه شما چه كسی است؟

تنها ملاك من انسان بودن است. پول، ثروت، شهرت و. . . هیچكدام برایم اهمیتی ندارد. تنها انسان بودن برایم اهمیت دارد؛ اینكه همسر من قرار است در آینده مادر فرزندان من هم باشد، مهم است كه چطور آدمی باشد. هنوز به آن انتخاب نرسیده‌ام.

فكر می‌كنید اگر ازدواج كنید از مادرتان دور می‌شوید؟

اصلا چنین چیزی امكان ندارد. شرط من برای ازدواج این است كه خانه‌ای بگیرم كه مادرم طبقه بالای همان خانه زندگی كند كه همیشه بالای سرم باشد. حضور مادرم در زندگی من همیشگی است. مادرم شرایط سختی را گذرانده. چهلم پدرم بود كه مادر مادرم نیز فوت شدند و واقعا مادرم شرایط بدی را تحمل كرد.

 

با توجه به علاقه‌ای كه مادرتان برای ازدواج شما دو برادر دارد، چقدر خودشان در این مسیر تلاش كرده‌اند؟

تلاش كه تا می‌توانسته، كرده است ولی تلاشش جواب نداده (باخنده).

علی انصاریان را برای ما تعریف كنید؟

ساده، خودمانی ولی همیشه در لاك خودش است و كاری به كار كسی ندارد؛ مگر اینكه به كارش كار داشته باشند. خیلی وقت‌ها می‌بینم و می‌بخشم ولی تا آخر عمر فراموش نمی‌كنم. علی انصاریان كسی است كه لطف خدا شامل حالش بوده و از صدقه سر مادر و پدرش به جایی رسیده است. خدا را شكر كه هیچ‌وقت دستم جلوی كسی دراز نبوده است.

چطور شد كه تبدیل به یك فوتبالیست حرفه‌ای شدید؟

خیلی اتفاقی. . . ! ما از بین 5هزار نفر به تیم تهران دعوت شدیم. بعد از آن به تیم نوجوان پیام رفتم كه آن زمان بهترین تیم نوجوانان بود. بعد از آن بانك سپه و بانك ملی و بعد به مرور در مسیر افتادم. اواسط به خاطر اینكه چندین بار مچ پایم پیچ خورده بود، نمی‌خواستم دیگر بازی كنم ولی همه اتفاقات بدون دخالت من پشت سر هم رخ داد.

به آرزوهای فوتبالی‌تان دست پیدا كردید؟

نه. . . حضور در جام‌جهانی واقعا آرزویم بود كه متاسفانه 20 روز قبل از بازی‌ها رباط صلیبی پایم پاره شد و هرگز به این آرزویم نرسیدم!

بعضی‌ها معتقد هستند از زمانی‌كه از پرسپولیس جدا شدید دیگه هیچ‌وقت موفق نبودید.

اصلا دیگر دوست نداشتم كه فوتبال بازی كنم. با احترامی كه برای همه تیم‌هایی كه به آنها محلق شدم قائل هستم، در پرسپولیس به خاطر علاقه‌ای كه به این تیم داشتم با عشق بازی می‌كردم. عاشقانه پرسپولیس را دوست داشتم ولی دیگر شرایطی پیش نیامد كه به پرسپولیس بازگردم. حاضر بودم برای پرسپولیس مجانی بازی كنم. اگر به عقب بازگردیم امكان ندارد كه دوباره آن تصمیم را بگیرم و از پرسپولیس جدا شوم. حتی دیالوگ‌های من در فیلم «انتقال» دقیقا حس درونی خودم از این اتفاق بود.

چرا به مربیگری نپرداختید؟

دوره كلاس‌های B و C مربیگری را گذرانده‌ام و فقط دوره A باقیمانده است. خیلی دوست دارم كه به كار مربیگری بپردازم؛ بالاخره 20 سال به عنوان فوتبالیست در این عرصه حضور داشتم.

چطور جذب سینما و بازیگری شدید؟

من همیشه عاشق سینما بودم و از همان كودكی با فیلم‌هایی مثل «قیصر»، «گوزن‌ها»، «دادشاه» و «مادر» بزرگ شدم و عاشق سینما هستم. من فیلم عقاب‌ها را با محمد 5بار دیده‌ام! عاشق سعید راد بودم. فیلم عروس یكی دیگر از فیلم‌هایی بود كه چندبار دیده‌ام. پدرم هم فیلم‌های وسترن دوست داشت و بعدش هم دوره فیلم‌های فردین بود و ما با همه این فیلم‌ها بزرگ شدیم و عشق بازیگری همیشه در من وجود داشت.

تهیه‌كنندگی چرا برای شما مهم شد؟ درآمدی كه از فوتبال داشتید چقدر به این موضوع كمك كرده است؟

همه‌اش پول فوتبال است و مدیون فوتبال هستم و تصمیم گرفتم چیزی را كه دوست دارم و به آن اعتقاد دارم بسازم. فیلم جدیدی هم دارم به نام «دزیره» كه ساخت آن هنوز به پایان نرسیده ولی خیلی به موفقیت آن امیدوارم. در این بین در بازیگری هم سعی كرده‌ام همه نقش‌هایی را كه بازی می‌كنم كاملا متفاوت باشند.

 

 

باشگاه های علی انصاریان

(۷۵-۷۷) فجرسپاسی

(۸۲-۷۷) پرسپولیس (88 بازی و 10 تا گل داشته است)

(۸۳) سایپا (6 بازی داشته است)

(۸۳-۸۵) پرسپولیس (48 بازی و 11 تا گل داشته است)

(۸۵-۸۶) استقلال تهران (23بازی و 4 تا گل داشته است)

(۸۶-۸۷) استیل آذین (20 تا بازی و 2 تا گل داشته است)

(۸۷-۸۸) استقلال اهواز (14 تا بازی داشته است)

(۸۸-۸۹) گسترش فولاد (13 تا بازی داشته است)

(۸۹-۹۰) شهرداری تبریز (18 تا بازی و 5 تا گل داشته است)

(۹۰-۹۰) شاهین بوشهر (10 تا بازی داشته است)

باشگاه های جوانان

(۱۳۶۹–۱۳۷۱) پیام تهران

(۱۳۷۱–۱۳۷۲) بانک سپه

(۱۳۷۲–۱۳۷۵) بانک ملی

(۱۳۷۵) فجر سپاه

تیم ملی

(۱۳۷۷–۱۳۸۶) ایران (6 تا بازی داشته است)

فیلم‌شناسی

رمانتیسم عماد و طوبا    ۱۳۹۷

کلوپ همسران    ۱۳۹۷

اژدر    ۱۳۹۷

حس خوب زندگی    ۱۳۹۵

دو روز تا ماندن    ۱۳۹۵

حکم تیر    ۱۳۹۴

شروع یک پایان    ۱۳۹۴

کلاف    ۱۳۹۳

پاداش سکوت    ۱۳۸۵

آثار تلویزیونی

داغون‌ترین (یک قسمت)

زیر آسمان شهر (دو قسمت)

چارخونه (یک قسمت)

خانه اجاره‌ای (یک قسمت)

غنچه‌های سحر

نقطه چین (دو قسمت)

محکومین (۱۳۹۶ حسین قناعت و سیدجمال سیدحاتمی)

سریال کیمیا (۱۳۹۴ جواد افشار)

سرزده (١٣٩٩ بهادر اسدی)

شبکه خانگی

شام ایرانی(۱۳۹۹)

آسپرین ( ۱۳۹۵ – ۱۳۹۴)

هدیه (۱۳۹۳)

مجری‌گری

زابیواکا (۱۳۹۷) تلویزیون اینترنتی آیو 

ورزشگاه (۱۳۹۷) شبکه پنج

مسابقه منچ (۱۳۹۸) شبکه پنج

برنامه اینترنتی پانوراما ۱۳۹۹

 

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
بهشت زهرا (س), , تهران, قطعه 222, ردیف 89, شماره 33
در حال بارگیری نقشه...

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان