مادرمان آب بود
شاداب و پرطراوت
زندگی میداد … سيراب میكرد
چشمه محبتاش در زندگی هميشه جاری بود
وقتی كه مادرمان رفت، چون آب رفت … بدون اينكه اثری از خود بر روی زمين به جا بگذارد.
آرام در زمين جا گرفت … درگذشت مادرمان به گونهای ادامه زندگیاش بود. بیهياهو، بدون فرياد، با رضايت و آرامش، “تقديری” را كه سرنوشتش بود پذيرفت. چون و چرا نكرد. و وقتی كه رفت، همچون همه دوران زندگیاش كه چيزی نداشت كه در دست او باشد، چيزی نداشت كه از دست بر زمين بگذارد. مادرمان رفت چنانچه گويی هرگز نبوده است … سرخاک مادرمان كه بياييد، اثری از همه زيبايیاش، زندگیاش، اضطرابهای هميشه بیپايانش، دردهايش، هيجانهای شيرين و انتظارهای پرتب و تاب زندگیاش، و حسرتهای ناگفتهاش نمیبينيد. تنها سنگی است كه نامش را روی آن نقش بسته اند.
مادرمان همه زندگیاش مظلوم زيست … و مرگ او هم ادامه شيوه بس مظلومانه زندگیاش بود.
به یاد زیباترین مادر دنیا ...
1341-1402