آلبوم تصاویر

یادکد کد یادها

مهربانو هاجر یوسفی رامندی فرزند حاج علی اصغر و معصومه در روز چهارشنبه دوم بهمن ماه 1335 در دانسفهان که آن زمان روستایی از دهستان رامند شهرستان تاکستان بود به دنیا آمد. او هر چند تحصیلات خود را پس از اول راهنمایی پی نگرفت اما آشنایی ایشان با واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صداوسیما باعث شد شیوه‌های مردم‌نگاری و گردآوری فرهنگ عامه را بیاموزد و با جدیّت به جمع‌آوری و نوشتن ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه دانسفهان اقدام نماید. حاصل تلاش 15 ساله ایشان صدها برگ دست‌نوشته فولکلوریک از زندگی مادی و معنوی دیار دانسفهان است که در گنجینه فرهنگ مردم ایران نگهداری می‌شود و در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ گنجینه‌ای که در تاریخ ششم آبان ماه 1392 به شماره 1044 در کمیته ملی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. از ایشان مقالاتی نیز در نشریات منتشر شده است از جمله مقاله «دوران نامزدی میان تات‌نشین‌های دانسفهان» (فصلنامه فرهنگ مردم ایران، شماره 13 تابستان 1387 به نشانی: https://iribresearch.ir/Farhang_Mardom/defualt.aspx?code_farhang_mardom=13) 

هاجر یوسفی به خاطر تلاش‌های فرهنگی‌اش 3 بار در همایش فرهنگیاران سراسر کشور (سال‌های 1386، 1391و 1394 ) مورد تقدیر قرار گرفت. 

هاجربانو همسری وفادار بود که 55 سال عاشقانه در کنار مشهدی محمدعیسی یوسفی رامندی زندگی کرد و فرزندانش (اسماعیل، عباس، اقدس، صدیقه، مریم، فاطمه و رضا) را با مهر پرورد. او قریب به دو سال و نیم ضایعه جراحی تومور هیپوفیز مغزی را تاب آورد و سرانجام ساعت 7 صبح روز 28 مهر 1403 به خانه ابدی کوچ کرد. روحش شادان و روانش جاودان. 


کسی کو جهان را به نام بلند                                            گذارد، به رفتن نباشد نژند


خانواده محترم یوسفی رامندی و مردم کهن دیار دانسفهان


گردآوری فرهنگ و ادبیات عامه حمیّتی برخاسته از عشق، و ذوق و توانی باورمند می‌طلبد و این مهم، توأمان و به صورت ژرف در نهاد سرکار خانم هاجر یوسفی رامندی به بهترین شکل ممکن وجود داشت و با آشنایی ایشان با واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صدا و سیما بالیدن گرفت و به شکوفایی رسید. بانو یوسفی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۸ به طور افتخاری و بدون هیچ چشمداشت مادی و فقط به نیت ثبت آداب و رسوم خطه دانسفهان با واحد فرهنگ مردم صدا و سیما همکاری داشت و طی این ۱۵ سال از آیین‌های سور و سوگ، از زندگی اجتماعی، از فرهنگ یاریگری، از قنات‌های دانسفهان و گردش و تقسیم آب در باغات این شهر نوشت. از خوانش ترانه ویه ویه، از متل مشم چرا چنسته، از مثل‌ها و لالایی‌ها و چیستان‌ها و از خرده فرهنگ‌های فراموش شده پیش از زلزله دهم شهریور ماه ۱۳۴۱ .بانو یوسفی با عزمی راسخ تا آن روز که تندرستی مهمان وجودش بود، آنچه را که زیسته بود در زنجیره کلمات نظام بخشید و با ذره ذره کلمات فرهنگ مردم تات را به ما چشاند و مقام فرهنگیاری را حرمتی افزون بخشید. او تجربیات زیسته خود را در صدها صفحه با قلم استوار به نگارش درآورد و بخشی از آن را در فصلنامه فرهنگ مردم ایران منتشر ساخت. امید است دیگر مطالب ایشان، روزی با قلم توانمند، فرهیخته ای دیگر از آن سرزمین، سامان یابد و به زیور طبع آراسته گردد. هاجر یوسفی، خزانه‌ای ارزشمند از شفاهیات در حال فراموشی دانسفهان بود، اما کاروان مرگ در خزان طبیعت از رحلت او خبر داد و اندوهی سترگ بر جان و قلوب ما بر جای گذاشت. بدون تردید فقدان ایشان نه تنها رویدادی ناگوار برای صدا و سیما است که ضایعه‌ای بزرگ برای پژوهش‌های فولکلوریک تاتی به شمار می‌آید و نبودش صبری عظیم می‌طلبد تا مادر گیتی فرزندی دانا چون او به دنیای فرهنگ عامه تقدیم کند. درگذشت این بانوی گرانقدر را به خانواده محترم یوسفی و مردم با فرهنگ دانسفهان تسلیت می‌گوییم. امید که در این ماه مهر، قرین مهر الهی گردد. بانو به شکوفه ها، به باران برسان سلام ما را.


دکتر محسن شاکری نژاد رئیس مرکز تحقیقات صدا و سیما

لطفاً خاطرات و دلنوشته های خود را برای درج در این صفحه در کادر زیر بنویسید

دلنوشته های قبلی:
آر, , تهران
در حال بارگیری نقشه...
مسیریابی
بستن

هدیه به عزیزان

جهت حمایت از مؤسسه خیریه مورد نظر روی تصویر آن کلیک فرمایید

4221594_856.png 1394-11-04_17-14-58.png 3f6379555150e57af450163be10a17d1.png 19_orig.png 1468930738_.png

جستجو در صفحات درگذشتگان